برترین وبلاگ ها

معرفی برترین وبلاگ ها

برترین وبلاگ ها

معرفی برترین وبلاگ ها

بررسی انواع کم شنوایی از جمله وزوزگوش و استفاده از سمعک را در این مقاله به طور مفصل توضیح می دهیم

۱۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۹ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

تجویز سمعک خوب

قطبیت (پلاریته):

گوش‌های نرمال: در دهة اول کاربرد و تحقیق در مورد ABR، توجه قابل ملاحظه‌ای بر ویژگی‌های دیگر تحریک شد و قطبیت بندرت به صورت ویژه در مقالات مطرح شد.

برخی محققین، در هر صورت، مقادیر زمان نهفتگی موج V کوتاهتری برای قطبیت انبساطی (Rave) نسبت به کلیک‌های فیلتر نشدة انقباضی را در اغلب افراد نرمال، برای برخی اجزای موج، گزارش کردند. اگرچه مقدار این تفاوت، اندک است، (معدلی در حدود 2/0 میلی‌ثانیه). دیگر محققین، در هر صورت، گزارش کردند که 15 تا 30 درصد افراد نرمال، ممکن است الگوی قطبیت متضادی را نشان دهند، یعنی، مقادیر کوتاهتر زمان نهفتگی را برای قطبیت انقباضی در مقابل انبساطی. نتایج مطالعات دیگر از توصیف تاثیر قطبیت ثابت و واضح بر زمان نهفتگی ABR، با زماندند، یا فته‌ای که با غلبة فعالیت حلزونی فرکانس بالا و پاسخ‌های عصبی در تولید ABR قابل توضیح بود.

هیچ اجماعی (توافقی) در این مورد که کدام جزء ABR بیشتر تحت تاثیر قطبیت است وجود ندارد. به این معنی که بعضی امواج نظیر موجهای I و V، ممکن است زمان‌های نهفتگی کوتاهتری برای کلیک‌های انبساطی داشته باشند در حالیکه موج دیگر نظیر III ممکن است زمان نهفتگی کوتاهتری برای کلیک انقباضی داشته باشد. شاید ثابت‌ترین یافتة مربوط به پلاریتی در ABR زمان نهفتگی کوتاهتر موج I (به طور معمول در حدود 0.07 میلی‌ثانیه) به ازای کلیک‌های انبساطی باشد، اما مزیت کلیک انقباضی هنوز در بعضی افراد وجود دارد. زمان نهفتگی نسبتاً کوتاهتر محرک کلیک برای پلاریتی انبساطی با تاثیرات مکانیکی قطبیت بر فیزیولوژی حلزونی سازگاری دارد. از مرور اصول مبنایی پلاریتة سیگنال در فصل 4، به خاطر بیاورید که فعالیت رشته‌های شنوایی اغلب ناشی از جابجایی رو به بالای غشای قاعده‌ای درپی تحریک با پلاریتة انبساطی است، و نه در اثر تحریک در طی فاز قطبیت انقباضی (که جابجایی رو به پایین غشای قاعده‌ای را ایجاد می‌کند.) رفتار مشابهی با پلاریته در دامنة موج I از ABR دیده می‌شود، لیکن  تجویز سمعک بسیار تغییر پذیر. سن فرد، و نرخ سیگنال نیز، بر تاثیرات پلاریتة موج I تاثیر می‌گذارند. تفاوت زمان نهفتگی بیشتری برای موج I برای کلیک‌های انبساطی در مقابل انقباضی در نوزادان نسبت به مقادیر بزرگسالان گزارش شده است. (0.13 ms) با نرخ‌های سریع کلیک، (مثلا 80 تا در ثانیه) حتی زمان نهفتگی طولانی‌تر برای موج I (به مقدار 0.25 میلی‌ثانیه) برای پلاریتة انقباضی در مقابل انبساطی بدست می‌آید.

(1983) Stockard مثالی از تفاوتهای بارز موج I برای کلیک‌های انبساطی و انقباضی در یک نوزاد 9 ماهه ارائه کرد. از آنجا که موج I با 180 درجه اختلاف فاز بین دو گونه پلاریته ثبت شده بود، اضافه کردن دو موج به هم در پلاریتة متناوب، پاسخ موج I را از بین می‌برد.

البته، وجود موج I در مقابل قعالیت CM همواره باید هنگامیکه پلاریتة اجزاء ABR کاملاً خارج از فاز است برای سیگنال‌های کلیک‌ انبساطی و انقباضی تایید شود.

  • متخصص شنوایی سنجی
  • ۰
  • ۰

به صورت متوسط، در سطوح شدتی بالا، دامنة موج V، 0.05 میکروولت و دامنة موج I، از 0.25 تا 0.35 میکروولت است، و نسبت دامنة V:I 1.50 ایجاد می‌کند. در سطوح شدتی پایین سیگنال، زمان نهفتگی موج I در حدود 3.5 تا 4 میلی‌ثانیه است (در مقابل زمان نهفتگی موج V از 7.5 تا 8 میلی‌ثانیه) به نظر می‌رسد که فاصله زمان نهفتگی بین I تا V، معادل 4 میلی‌ثانیه‌ای در گسترة سطوح شدتی تحریک برای افراد طبیعی، ثابت نگه داشته می‌شود. در حالیکه گاهی اینطور هست اما همواره افزایش در زمان نهفتگی با کاهش در شدت ممکن است به دقت و به صورت موازی بین موج I و موج V دیده نشود. (یا به طور کلی در بین امواج)

یک تغییر زمان نهفتگی بیشتر (افزایش)، توام با کاهش شدت ممکن است در موج I نسبت به موج V در افراد نرمال بزرگسال اتفاق بیفتد که منجر به کوتاه شدن فاصلة بین I و V، در حدود 0.20 میلی‌ثانیه یا حتی بیشتر در سطوح شدتی پایین‌تر می‌شود.

فاصلة شدت – زمان نهفتگی بین امواج که یک یافتة پر اهمیت است، ممکن است متاثر از عوامل فردی نظیر سن (در کودکان)، عوامل مربوط به تحریک (غیر از شدت)، شکل ادیوگرام و البته اختلالات ورای حلزونی و ساقة مغز باشد.

دامنة ABR حتی برای موج V در سطوح خیلی بالای شدتی، بندرت از 1.0 میکروولت فراتر می‌رود. توام با کاهش سطح شدت، دامنة همة امواج، به صورت پیوسته‌ای کاهش می‌یابد. این منحنی همانند «زمان نهفتگی» معمولاً خطی نیست، اگرچه برخی محققین یک رابطه خطی را گزارش کرده‌اند. علاوه بر این، تغییرات دامنة وابستة به شدت، مشخصاً از تغییرات «زمان نهفتگی» در افراد در همة رده‌های سنی، تغییر پذیری بیشتری دارند.

تعاملات شناخته شده‌ای بین شدت محرک، نرخ تکرار، دیرش، و فرکانس، وجود دارند. سمعک زیمنس آلمان نکات پیش گفته، اغلب به تاثیر شدت بر زمان نهفتگی و دامنة سیگنال‌های کلیک در ABR پرداخته‌اند. Gorga و همکارانش (1988)، عملکردهای شدت – زمان نهفتگی را برای محرکهای تن‌برست از فرکانس 250 هرتز تا 8000 هرتز توصیف کردند (Cosine2 gating functions) داده‌ها متعلق به 20 فرد با شنوایی نرمال بود. زمان نهفتگی برای فرکانسهای بالاکوتاه‌تر بود. همچنین بوضوح، با افزایش شدت تحریک، زمان نهفتگی در همة فرکانسها کاهش می‌یافت. تغییر پذیری بین فردی برای فرکانسهای پایین‌تر بیشتر از فرکانسهای بالاتر بود. به نظر می‌رسید که شیب شدت – زمان نهفتگی برای فرکانسهای پائین‌تر، تندتر بود. بنابراین، کاهش در زمان نهفتگی در ازای شدت، برای فرکانسهای پایین بیشتر از فرکانس‌های بالا بود.

Gorga و همکارانش، (1988) پیشنهاد کردند که این همگرایی در عملکرد در بین فرکانسهای مورد آزمون در بالاترین سطوح شدتی برای محرکهایی با فرکانس کم، مربوط به گسترش فعالیت به سوی مناطق فرکانس بالا است.

  • متخصص شنوایی سنجی
  • ۰
  • ۰

انواع سمعک دیجیتال

در عوض، تعداد کمتری از رشته‌های آوران، در یک امتداد پراکنده از غشای قاعده‌ای به صورت متوالی پاسخ می‌دهند. در افراد مبتلا به اختلال حساسیت شنوایی در فرکانسهای بالا، ممکن است، تولید ABR لزوماً از این الگو، تبعیت نکند.

علاوه بر این، احتمال دارد که بخش‌های دخیل در حلزون برای پاسخ ABR به ازای اجزای متفاوت، مثل نوع موج (مثلاً موج I در مقابل موج V) یا شدت تحریک، تفاوت داشته باشند.

مثلاً به نظر می‌رسد که موج I، فعالیت مناطق قاعده‌ای‌تر را منعکس می‌کند سمعک دیجیتال  در صورتیکه، موج V، ممکن است فعالیت مناطق راسی‌تر را نشان دهد.

همچنین در سطوح تحریکی بالا، گسترش فعالیت به سمت راس، دیده می‌شود، در صورتیکه در سطوح شدتی پایین‌تر، فعالیت بیشتر محدود به مناطق قاعده‌ای است. این نکات در تفسیر کلینیکی دقیق یافته‌های ABR، اهمیت دارند.

وقتی که از محرک، در ارزیابی کلینیکی ABR سخن می‌رود، دو اصل عمدی را می‌بایست – به خاطر سپرد:

اول: ویژگی فرکانسی Frequency Specifity محرک رابطة معکوس با دیرش محرک (duration) دارد. (منظور از ویژگی فرکانسی (F.S) تمرکز انرژی در یک محدودة فرکانسی معین است). با محرک خیلی کوتاه، انرژی در طول فرکانسهای بیشتری توزیع می‌شود، در صورتیکه محرک با دیرش طولانی‌تر، (شامل خیز/ افت و پلاتو) طیف محدودی دارد.

دوم: معمولاً ارتباط مستقیم بین دیرش پاسخ و دیرش محرک وجود دارد، به این معنی که، پاسخهای کندتر، (با زمان نهفتگی بیشتر) با محرکهای کندتر (با شروع طولانیتر و دیرش بیشتر) بهتر برانگیخته می‌شوند در حالیکه، پاسخهای سریعتر ( با زمان نهفتگی کوتاه‌تر) به محرکهای سریعتر (شروع کوتاه‌تر و دیرش کمتر) نیاز دارند.

اگرچه موثرترین محرک برای برانگیختن ABR، کلیک است، اما فقدان ویژگی فرکانسی درآن یک کاستی در ارزیابی الکتروفیزیولوژیک عملکرد شنیداری در نوزادان و کودکان و بویژه جهت برآورد حساسیت شنوایی در مناطق فرکانسی مختلف می‌باشد. اخیراً استفاده از سیگنال‌های تن‌برست به عنوان تکنیک برتر در تخمین فرکانسی عملکرد شنوایی معرفی شده است. نیاز به یک روش الکتروفیزیولوژیک، برای برآورد حساسیت شنوایی به صورت قابل توجهی با شروع برنامه جهانی غربالگری شنوایی نوزادان (UNHS) بیشتر شده است. نوزادان در بدو تولد اگر از مرحلة غربالگری گذر نکنند، می‌بایست بزودی طی چند ماه اول پس از تولد مورد پیگیری قرار گیرند. اگر شکست در غربالگری تایید شود، ادیومتری تشخیص ضرورت دارد. یک جزء حیاتی این فرآیند تشخیص برآورد حساسیت شنوایی در فرکانسهای مختلف در گسترة 500 تا 4000 هرتز است. در نوزادان، حساسیت شنوایی در این منطقه فرکانسی برای درک گفتار و برای یادگیری زبان و گفتار، بسیار مهم است. از نظر زمانی، برآورد دقیق و وابسته به فرکانس حساسیت شنوایی در دو تا 4 ماه پس از تولد، یک پیش نیاز اساسی برای درمان ادیولوژیک مطلوب این نوزادان مبتلا به اختلال شنوایی محسوب می‌شود. داشتن اطلاعات دقیق از حساسیت شنوایی برای فیتینگ موفق سمعک، حیاتی است. با توجه به اهمیت ارزیابی وابسته به فرکانس الکتروفیزیولوژیک در برآورد حساسیت شنوایی نوزادان و کودکان، فصل جداگانه‌ای از این کتاب به این مبحث اختصاص یافته است.

  • متخصص شنوایی سنجی
  • ۰
  • ۰

سمعک اتیکن و قیمت آن

روش عمومی دیگر در آنالیز الکتروکاکلئوگرافی ارزیابی برای میلی ثانیه پهنای هر دو جزء SP و AP می باشد به عبارت دیگر در ارزیابی مجموعه طولانی شدن دیرش این مجموعه موج در بیش از دو سوم بیماران مبتلا به مینیر دیده شده است. مثلا Podoshin و همکاران دیرش (Diuration) جزء AP را به صورت تفاوت زمان نهفتگی بین شانه های موج، محاسبه کردند. این محققین معدل زمان 96/0 msec را در افراد طبیعی، 1.16 msec را در گوش سالم 24 بیمار مبتلا به بیماری مینیر یکطرفه سمعک اتیکن و 1.33 msec در گوش آسیب دیده گزارش کردند. تفاوت دیرش دریافته های الکتروکاکلئوگرافی بین گوشهای نرمال و گوش های مبتلا به بیماری مینیر، معنادار بود اما بین دو گوش بیمارانی که درگیری بارز یکطرفه داشتند، اینگونه نبود. در مجموع در 58 درصد بیمارانی که بیماری مینیر داشتند، یافته های دیرش غیرطبیعی در الکتروکاکلئوگرافی گزارش شد. با وجود این تغییرپذیری در این عامل که یک محدودیت جدی کلینیکی به شمار می رود، و به این ترتیب پهنای الکتروکاکلئوگرافی EcochG Width کاربرد کلینیکی گسترده نیافته است.

سومین روش آنالیز که در بیماری مینیر گزارش شده است مقایسه زمان نهفتگی جزء AP با استفاده از دو پلاریته انبساطی و انقباضی است.

در گوش های طبیعی جزء AP (و موج ABR I) زمان نهفتگی کوتاهتری برای محرک انبساطی در مقابل محرک انقباضی دارد. بعضی محققین گزارش کرده اند که این تفاوت در مقادیر زمان نهفتگی AP که ناشی از عملکرد پلاریته سیگنال است، ممکن است در بیماران مبتلا به مینیر، بزرگتر از حد طبیعی باشد. همچنین پیشنهادهایی هست مبنی بر این که این تفاوت زمان نهفتگی مربوط به پلاریته های مختلف می تواند، سبب افتراق بیماری مینیر از دیگر اختلالات حلزونی شود.

عوامل مربوط به پاسخ دیگری نیز، در بیماری مینیر مورد آنالیز قرار گرفته اند، که اغلب نتایج ناسازگاری ارائه داده اند. Eggermont, odenthal (1976) به چهار یافته ویژه استناد کردند که علاوه بر افزایش نسبی دامنه SP می تواند موردتوجه قرار بگیرد. این یافته ها شامل عملکردهای دامنه – شدت شیبدار (منحنی های ورودی – خروجی، مقادیر نسبتا طولانی تر زمان نهفتگی پاسخ در نزدیکی آستانه، و عملکردهای شدت – زمان نهفتگی نرمال می شوند.

Brackmann و Selrers (1976) دریافتند که مرفولوژی امواج الکتروکاکلئوگرافی می تواند در تشخیص بیماری مینیر مفید باشد.

این محققین برخلاف Odenthal و Eggermont (1976) زمان نهفتگی کوتاهتر را در نزدیکی آستانه (در بیماران مینیری) گزراش کردند.

در هر صورت دو سوم بیماران مینیری آنها مرفولوژی غیرطبیعی در امواج نشان دادند قله های متعدد یا خیلی عریض از جمله مشخصات این مرفولوژی بود. مشکل این مشاهده دشوار بودن کمی سازی این ناهنجاریها بود.

 

پلاریته SP در بیماری مینیر:

معمولا SP را به عنوان یک برجستگی (قوز) روی شیب بالارونده AP توصیف نموده اند (شکل 11-4). قطبیت یا جهت این انحراف همانند AP است.

با آرایش الکترودی که از یک الکترود Noninverting نسبتا نزدیک به حلزون (مثلا پرومونتواری) و الکترود inverting نسبتا دور (مثلا لوبول دگرسویی) تشکیل شده باشد SP و AP قطبیت منفی نشان می دهند. با آرایش الکترودی معمولی ABR (الکترود noninverting روی پیشانی یا ورتکس و الکترود inverting روی لوبول در کانال گوش یا حتی روی پرومونتواری این پتانسیل ها با ولتاژ مثبت می شوند.

  • متخصص شنوایی سنجی
  • ۰
  • ۰

همراهی OAE نرمال و فعالیت CM در کودکان مبتلا به اختلال شنوایی حسی عصبی (که توسط AP و یا ABR تایید شده) رایج‌تر از آنی است که گمان می رود. خواننده می بایست به یافته های الکتروکاکلئوگرافی در نوزادان و کودکان توجه کند، بخصوص آنهایی که با روش های با کیفیت بالایی نظیر TT یا سایر روش های که در میدان نزدیک ارزیابی می کنند، انجام شده اند.

Red و Gibson (2003) ، الکتروکاکلئوگرافی و ABR را با استفاده از روش های دریچه گرد و در سری متوالی 464 کودک از 2 تا 82 ماه که 342 نفر از آنها کاهش شنوایی دو طرفه مادرزادی داشتند، قیمت سمعک یونیترون گزارش کرده است. OAE نیز از برخی از این کودکان ثبت گردیده است. محققین گزارش کردند که 40 درصداز این کودکان در بخش مراقبتهای ویژه شواهدی از فعالیت طبیعی سلول های مویی خارجی و  اختلال عملکرد سلول های مویی داخلی نشان دادند. به نظر رسید که سلولهای مویی داخلی بیشتر از آنچه که قبلا تصور می شد، در معرض آسیب های متعاقب هیپوکسی هستند. ناهنجاریهای سلولهای مویی ناشی از هیپوکسی بعلاوه عوامل ژنتیکی به نظر از عوامل مهم در گروه نوزادان در معرض خطر آمد.

روش آزمونی که از ترکیب OAE الکتروکاکلئوگرافی و ABR استفاده کند، درافتراق اختلال سلول های مویی داخلی از سلول های مویی خارجی و نیز ضایعات حسی از عصبی، موثر است. اعتماد تنها به OAE در بخش مراقبتهای ویژه منجر به درصد بالا و غیرقابل قبولی از یافته های منفی کاذب خواهد گردید (یافته های طبیعی در کودکان با اختلال سلول مویی داخلی یا اختلال عصبی)

آیا همیشه بین یافته های CM و OAE توافق هست؟ واضح است که OAE انرژی آکوستیکی موجود درکانال گوش خارجی که متعاقب جنبش سلول هایی مویی خارجی به سمت گوش خارجی بازگردانیده شده است را نشان می دهد، در حالیکه جزء CM، فعالیتی الکتریکی است که پتانسیل گیرنده برخاسته از بخش راسی سلول های مویی خارجی، مولد آن است.

اگر چه سلول های مویی داخلی، حداقل در برخی گونه های حیوانات، در ایجاد CM نقش ایفا می کند لیکن دخالت آن بسیار اندک است. دوپارگی یافته های OAE و CM در متون گزارش شده است. به صورتی که CM در بیمارانی که دیگر OAE بارزی ندارند، باقی مانده است.

به عبارت دیگر به نظر می رسد که فرآیند پاتولوژیک بر مکانیسم مسئول تولید پتانسیل گیرنده (قدم اول در مجموعه حوادثی که به جنبش سلول های مویی منجر می شود) و جنبش واقعی سلول های مویی خارجی دو گونه تاثیر متفاوت می گذارد.

معمولا OAE با حداقل آسیب به سلول های مویی خارجی یا آسیب نسبی گوش میانی از بین می رود، در صورتیکه CM با وجود کاهش شنوایی خفیف  تا متوسط و با سطوح شدتی بالای تحریک و حتی درحضور ناهنجاریهای گوش میانی قابل ثبت است.

  • متخصص شنوایی سنجی
  • ۰
  • ۰

انواع و خدمات سمعک

افزایش سن در بزرگسالان: Advancing Age in Adults

برخلاف مطالب زیادی که درمتون علمی راجع به تاثیرات سن و خدمات سمعک جنس بر ABR آمده است، در مورد تاثیر این دو بر الکتروکوکلئوگرافی مطالب کمی آمده است. مطالعه دقیق Chatrian و همکاران 1985 یافته های گیج کننده ای ارائه داد. به این صورت که تفاوتهای مربوط به سن مشاهده شداما این یافته ها برای هر عامل پاسخ یکسان نبود. سطح تعیین SP (براساس dB) ارتباط مثبتی با سن داشت (شدت بالاتری برای تشخیص پاسخ در افراد مسن لازم بود در حالیکه دامنه SP با افزایش سن، کاهش می یافت (تنها در گوش چپ)

ارتباط منفی قوی، بین دامنه AP و سن دیده شد و در نتیجه، ارتباط مثبتی بین نسبت و سن دیده شد.

با افزایش سن دامنه جزء AP نسبتا بیشتر از دامنه جزء SP کاهش یافت. بنابراین نسبت توام با سن، افزایش می یابد.

Chatrian و همکاران (1985) تفاوت قابل توجهی در بین زنان و مردان بزرگسال برای ثبت SP زمان شروع SP، زمان نهفتگی قله SP، یا طول مدت کمپلکس مشاهده نکردند.

دامنه SP، به عبارت دیگر، در زنان نسبت به مردان به صورت قابل توجهی بزرگتر بود. و تعجب آور اینکه این مسئله تنها در گوش چپ دیده شد. در کنار این مطلب، یک معدل SP به مقدار قابل ملاحظه بزرگتر با تحریک گوش راست (نسبت به چپ) بدست آمد. دامنه AP به مقدار قابل توجهی در زنان بزرگتر از مردان بود، هنوز نسبت در دو جنس با هم برابر بود.

Coats (1986) دامنه بزرگتر SP و بخصوص دامنه AP بزرگتر در زنان نسبت به مردان و نیز در  تحریک گوش راست در مقابل گوش چپ، گزارش نمود. افزایش سن بر عملکرد سیستم شنوایی که شامل فعالیت حلزون و عصب هشتم است‏ تاثیر می گذارد بنابراین غیرمنطقی نخواهد بود که انتظار تغییرات مربوط به سن در CM و SP و AP داشته باشیم. این مسئله به صورت سیستمیک مورد تحقیق واقع نشده است. نیاز به تکنیک تهاجمی و اینکه نیاز کلینیکی برای انجام Ecochg در کهنسالان (مونیتورینگ حین عمل – بیماری مینیر) غیرمعمول است، دو دلیل برای این فقدان تحقیق است.

مهم است که بیاد آوریم که گروهی از بزرگسالان کاهش شنوایی حسی عصبی در فرکانسهای بالا دارند (پیرگوشی) و در نتیجه، الکتروکوکلئوگرافی آنها تغییر یافته خواهد بود. مثلا AP به شنوایی در فرکانسهای بالا مرتبط است، و افراد پیر دچار افزایش در زمان نهفتگی و کاهش در دامنه خواهند بود.

 

  • متخصص شنوایی سنجی
  • ۰
  • ۰

شدت:

پتانسیل های گیرنده حلزون شامل جزء SP که منعکس کننده فعالیت DC حلزون و جزء CM که منعکس کننده فعالیت AC حلزون است می باشند. از آنجا که این دو پتانسیل های گیرنده هستند، تولید هیچکدام، سیناپس ها را درگیر نمی کند. لذا زمان نهفتگی هیچکدام توام با شدت محرک، تغییر نمی کند. به این معنی که هر کدام از این پتانسیل ها، به محض نمایندگی سمعک اینترتون اینکه حلزون با یک محرک آکوستیکی تحریک شد، و قبل از اولین سیناپس (سلول مویی به رشته های عصب شنوایی) ایجاد می شوند. شروع CM را می توان در حقیقت به عنوان یک نشانگر شروع محرک در ارزیابی الکتروکوکلئوگرافی، در نظر گرفت. دامنه SP و CM توام با افزایش شدت محرک، افزایش می یابد. CM یک پتانسیل AC است که الگوی ارتعاشی غشای قاعده ای را تبعیت می کند و این تبعیت شامل دامنه و فاز جابجایی می شود. دامنه CM مستقیما دامنه محرک را منعکس می نماید.

سطوح بالاتر شدت محرک، جابجایی بیشتر غشای قاعده ای، و نسبت فعالیت افزونتر  CM را ایجاد خواهد کرد.

همانطور که قبلا ذکر شد، با استفاده از محرک متناوب، احتمال مشاهده  CM در الکتروکوکلئوگرافی کاهش یافته و یا حذف می شود. حذف  CM با معکوس کردن قطبیت محرک، تنها در سطوح شدت محرک پایین تر، بیشترین تاثیر را دارد، زیرا در این سطوح دامنه برای هر قطبیت معادل است و فاز درست برعکس است. در سطوح شدت بالاتر، حذف  CM به دلیل تفاوت های اندک اعوجاج در فاز و دامنه پاسخ برای یک پلاریته در قبال پلاریته های دیگر، ممکن است ناکامل باشد.

تفاوتهای فاز از قرار معلوم، به دلیل اعوجاج در تولید CM در حلزون است. درک ارتباط بین CM و شدت محرک، در نروپاتی شنیداری اهمیت دارد. می دانیم که ABR در نروپاتی، وجود ندارد، اگر چه ABR در برآورد حساسیت شنوایی ارزشی ندارد، اما CM در این مورد کارآمد است.

SP یک پتانسیل حلزونی DC است که بر خلاف جزء AP و CM تنها در سطوح شدتی بالا‏، ثبت می شود. سلولهای موئی داخلی نقش مهمی در تولید SP ایفا می کنند. شواهد تجربی در مورد ارتباط بین‏ دامنه AP (اسکالامیدیا منفی) با SPL (root mean squarc) RMS محرک تونال وجود دارد. SP در انسان نرمال با کلیک با شدت 92 دسی بل SPL (تقریبا 62 دسی بلnHl، ثبت می شود، پس دامنه بتدریج با افزایش سطح شدت کلیک‏، افزایش می یابد.

شواهد کلینیکی و تجربی قابل توجهی نشان می دهند که دامنه AP در الکتروکوکلئوگرافی و نیز زمان نهفتگی آن بازای افزایش شدت محرک به ترتیب‏، افزایش و کاهش می یابند.

تقریبا، چهل سال پیش، محققین با تجربیات کلینیکی دریافتند که منحنی ورودی – خروجی، در AP (شدت محرک، ورودی، و جزء AP خروجی محسوب میشوند) دو بخش دارد. منحنی رشد دامنه‏، (عملکرد شدت در مقابل دامنه) تا نزدیکی 60 دسی بل Hl، کم عمق، سپس برای سطوح شدتی بالاتر، شیبدارتر می شود.

  • متخصص شنوایی سنجی
  • ۰
  • ۰

معرفی سمعک اتیکن

نکته نهایی که شناخته شده است اما خیلی با اقبال کلینیکی مواجه نیست، این احتمال است که AER ممکن است همیشه، کاملا ، همزمان با محرک ثبت نشود. (یعنی AER با محرک Time –Locked نباشد). و برعکس نویز زمینه هم ممکن است ثابت siationary نباشد و توزیع نرمال نداشته باشد و تصادفی نباشد و ممکن است شامل فرکانسهایی باشد که کاملا به میزان ارائه محرک نزدیک هستند (نرخ تکرار). بیشترین افزایش سمعک اتیکن SNR در معدل گیری سیگنال، هنگامی رخ می دهد که پاسخ های AER به صورت عالی با محرک مربوط باشند و نویز کاملا تصادفی باشد. البته این حالت، کمتر اتفاق می افتد. تفاوتهای زمان نهفتگی اندک در AERs با محرکهای متوالی به صورت طبیعی، مورد انتظار است و ناهمزمانی های بیشتر پاسخ، ویژه ضایعات سیستم عصبی مرکزی است. تفاوتهای زمان نهفتگی ممکن است با محرک هم مرتبط باشد. مثلا زمان نهفتگی کوتاهتر ABR برای محرک Rarefaction در مقابل condensation  تفاوت پذیری قابل توجهی در پاسخ به محرک متناوب ایجاد می کند. ناسازگاریهای هنگام اندازه گیری و مربوط به عوامل اندازه گیری می تواند به تفاوت پذیری زمان نهفتگی پاسخ، منجر شود. یک مثال در این مورد تغییر در شدت محرک ارائه شده در هنگامی که هدفون با دست نگاه داشته می شود، است.

همچنین نویزی که هنگام ثبت AER با ان برخورد می کنیم، همواره تصادفی نیست بلکه ممکن است به صورت منظم در فرکانس مشخصی، رخ دهد. (تعداد تکرار مشخصی در ثانیه). در نتیجه تداخل پیچیده بین نرخ محرک، نویز الکتریکی، و AERچندان نادر نیست. احتمالا مورد قبول ترین مشکل در این زمینه ناشی از تداخلات برق شهر 60 هرتز است. به این پدیده گاها، هیاهوی 60 هرتز می گوییم. زیرا اگر انرژی الکتریکی به انرژی آکوستیکی تبدیل شود، صدای همهمه (hom) ایجاد خواهد شد. اگر نرخ ارائه محرک، حتی مقسوم علیه های زوج 60 هرتز باشد (مثل 10 ثانیه، 20 ثانیه، ...) این احتمال هست که قسمتی از محرک، همزمان (همفاز) با نویز 60 هرتز در پاسخ ظاهر شود.

  • متخصص شنوایی سنجی
  • ۰
  • ۰

هر دوی این مکانها، یعنی هم لوبول و هم ماستوئید، نسبت به فعالیت الکتریکی برخاسته از سیستم شنوایی (یعنی حلزون، عصب هشتم، و ساقه مغز تحتانی) فعال (Active) هستند، و نامیدن آنها با عناوین مرجع Reference یا خنثی (indifferent) صحیح نیست.

در صورتیکه از تعامل بین الکترود noninverting و لوبول، شکل موج دلخواه قیمت سمعک فوناک حاصل نشود، یا تشخیص امواج پس از I، دشوار باشد، جایگاه الکترودی noncephalic توصیه می شود. (زائده گردن)

اصل سوم: برای کاربردهای نرودیاگنوستیک، AMLR باید با الکترودهایی که روی هر منطقه گیجگاهی آهیانه ای گذاشته می شود، ثبت گردد. (C4 روی نیمکره راست، و C5 روی نیمکره چپ) – روش قدیمی که در آن الکترود Noninverting روی خط وسط Middline قرار می گرفت. (Fz یا Cz) به نظر می رسد فعالیت هر منطقه قشری شنوایی (راست یا چپ) یا نیمکره غالب را در موارد بدی عملکرد قشری یکطرفه منعکس می نماید.

 

انواع الکترودها و کاربرد آنها:

کاربرد الکترودها یک عامل تکنیکی است که در موفقیت ارزیابیهای الکتروفیزیولوژیک بینهایت مهم است.

مهمترین اهداف و نکات در این مورد عبارتند از:

1 – ثبات جایگذاری الکترودها در بین افراد مختلف.

2 – جایگذاری صحیح آناتومیک

3 – مقاومت بین الکترودی پایین (کمتر از 5000 اهم)

4 – امپدانس بین الکترودی متوازن (تفاوت بین الکترودها، کمتر از 2000 اهم)

5 – اتصال مطمئن تر و با ثبات در حین آزمایش.

6 – حداقل ناراحتی و عدم وجود احتمال خطر برای بیمار

کاربرد الکل برای تمیز کردن پوست نوزادان مورد تردید است چون احتمال جذب آن از طریق پوست و راهیابی به جریان خون وجود دارد.

عواملی که در عوارض پوستی ناشی از استفاده از ژل و past دخیل هستند، عبارتند از: وجود کلسیم (کلسیم کلراید)، تماس طولانی مدت با مواد (بیشتر از 6 ساعت) و سن (احتمال رخداد در کودکان بیشتر است).

الکترودهای Disc: الکتروهای موسوم هستند که از ابتدای انجام AEP به کار رفته اند. در دو اندازه بالغین و کودکان وجود دارند (10 و 6 میلی متر) و از فلزات و آلیاژهای فلزی ساخته شده اند. فلزهایی نظیر طلا، نقره، یا نقره ای که با کلرید نقره (Agcl) پوشانده شده است. سیم های 1 تا 5/1 متری به این الکتروها وصل می شوند وامکان طولانی تر کردن این سیم ها هم وجود دارد اما باید توجه داشت که این مجموعه (الکترود و سیم) در یک محیط آزمایشی الکتریکی، نقش آنتن را ایفا می نمایند و طولانی تر شدن آنها امکان دریافت تزاحم های الکتریکی ناخواسته را افزایش می دهد.

  • متخصص شنوایی سنجی
  • ۰
  • ۰

کلمات کوتاه short duration در پایان جملات غیرمحتمل یک پاسخ N400 با قله بسیار واضح و تیز ایجاد می‌کرد که از منابع عصبی کرتکس شنوایی برمی‌خاست. کلمات طولانی‌تر، نمایندگی سمعک ریساند برعکس، یک موج منفی عریض، و کمتر مشخص ایجاد می‌کرد که با تکنیک تخمین ECD Equivalent Current Dipole قابل مکان‌یابی نبود.

37) ثبت laterality:

یک مفهوم اساسی درباره مبانی آناتومیک پاسخ‌های AER، مسئلهlaterality  است. یعنی اینکه با یک تحریک یک گوشی، آیا پاسخ از همان سوی  مغز (همان سویی)، از سوی دیگر (دگر سویی) و یا از هر دو سو، منشاء‌ می‌گیرد.

اگرچه این مطلب ظاهرا ساده به نظر می‌آید اما واقعیت این است که بحث متناقضی است. تنها در یک مورد این تناقض دیده نمی‌شود. ECOG که مطمئنا از حلزون و عصب هشتم همان سوی تحریک منشاء می‌گیرد.

در انسان و بعضی حیوانات (گربه) برتری راههای شنیداری و مراکز دگرسویی از دیرباز مورد  توجه بوده است. این برتری حداقل بر مبنای مطالعات عمده آناتومیک بویژه در زمینه پردازش محرکهای شنیداری، صورت پذیرفته است. (Kimura 1961)

اینکه آیا این مزیت دگرسویی در پاسخ‌های الکتروفیزیولوژیک در انسان و سایر جانداران وجود داشته باشد، خیلی روشن نیست.

تحقیقات در مورد laterality در انسان نتایج متناقضی داشت:

- عدم وجود تفاوت دامنه، به ازای محرک کلامی بین دو نیمکره

- زمان نهفتگی کوتاهتر، و دامنه بیشتر برای ALR هایی که از نیمکره دگرسو در قبال نیمکره همسو با تحریک بدست آمده است.

  • متخصص شنوایی سنجی