برترین وبلاگ ها

معرفی برترین وبلاگ ها

برترین وبلاگ ها

معرفی برترین وبلاگ ها

بررسی انواع کم شنوایی از جمله وزوزگوش و استفاده از سمعک را در این مقاله به طور مفصل توضیح می دهیم

۱۲۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سمعک استارکی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

نمایندگی سمعک فوناک

برخی از کاربرد های بالینی گسیل های اصوات گوش 

در حال حاضر ، OAEها معتبرترین بخش مجموعه ی تست ها می باشند که برای تعیین محل ضایعات شنوایی است. کاربردهای بالینی TEOAEها و DPOAEها عبارتند از ارزیابی عملکرد حلزون ، آزمون افت شنوایی در نوزادان و تغییرات کوچک در عملکرد حلزون . به طور کلی ، OAEها به پاتولوژی حلزون حساس بوده بنابراین کاربردهای بالینی رو به افزایش است . OAEها به صورت گسترده به عنوان آزمایش محل ضایعه در نظر گرفته می شوند .  برای مثال آن ها هم برای تشخیص اختلال حلزونی که توسط تومورهای عصب هشتم محصور شده و هم برای تشخیص اختلال حلزونی که با مننژیت همراه است ، مورد استفاده قرار می گیرند .  OAE ها که در بردارنده ی difficult – to – test subjects هستند به خوبی  همراه غربال گری شنوایی برای کودکانی که به آزمایش شونده پاسخ نمی دهند استفاده خواهند شد .محیط های صنعتی و مدارس به خاطر آسان بودن OAE ، خودشان برای غربال گری شنوایی OAE داوطلب می شوند .

آن ها می توانند در کاهش شنوایی پیش رونده تدریجی ، ototoxic ، جراحی گوش میانی و افت شنوایی ناشی از صدا دخالت داشته باشند . با این حال ، عدم وجود DPOAEها ممکن است نشان دهنده ی پاتولوژی گوش میانی یا داخلی باشد . این باید با تیمپانومتری بررسی شود . رابطه بین حضور DPOAEها با افت شنوایی ثابت نشده است اما سازگار با عملکرد وراء حلزونی   است .تایید الکتروفیزیولوژیک عملکرد شنوایی در مواردی که خطر مداخله ی نورولوژی وجود دارد مثل یرقان حاد در نوزادان باید مد نظر قرار گیرد . به طور کلی ، نوزادانی که در معرض ابتلا به اختلال شنوایی هستند ، هم باید آزمون های OAE و هم ABR را دریافت کنند . به صورت خلاصه ، وجود فعالیت OAE واقعی به این معنی است که حلزون دارای عملکرد طبیعی است . با این حال ، گوش میانی همانند پاتولوژی حلزون می تواند OAEها را مسدود (بلوکه) کند . این نیز مهم است که به یاد داشته باشید که هیچ رابطه ی دقیقی برای آستانه ی شنوایی مشخص نشده است . سطح دسی بلی که از پاسخ های OAE به دست می آید به صورت بالینی آموزنده نیست

آیا مزایای کاربردی از آزمون گسیل صوتی گوش وجود دارد ؟

تکنیک های اندازه گیری OAE چندین مزیت متمایز بیشتر از آزمون های ادیولوژیک سنتی دارند . تکنیک های هدف عبارتند از اول این که پاسخ های رفتاری از بیمار لازم نیست . دوم این که ، تست های OAE کارآمد هستند و می تواند در عرض چند دقیقه انجام شوند . سوم اینکه اندازه گیری OAE  غیرتهاجمی است و عبارتند از ارائه سیگنال و پاسخ OAE اجرا شده  از طریق یک کاوشگر کوچک که درجای خود توسط (ear tip) ایر تیپ در دسترس و نرم تشخیص داده می شود . چهارم این که مقادیر OAE بسیار حساس به وضعیت کلی عملکرد حلزون هستند و آن ها در آزمایش محل ضایعات برای تشخیص حسی (حلزون) از افت شنوایی عصبی سودمند است و در نهایت نشان می دهد که کسری ها در مهار سمت مقابل OAE ممکن است هدف دیگررا دنبال کنند 1 -  آزمون بالینی غیرتهاجمی برای اکتشاف فعال ، 2 - میکرومکانیسم های غیر فعال از سلول های مویی خارجی 3 - ارزیابی عصبی بالینی از مسیرهای شنوایی ساقه ی مغز و در کل خصوصا مسیر های فیبر وابران نزولی .

  • متخصص شنوایی سنجی
  • ۰
  • ۰

سطح نسبی شدت ها اثر قابل توجهی بر پاسخ  DPOAE دارد و به صورت قراردادی سطح f1 ممکن است برابر یا بزرگتر از سطح f2 باشد . در کاهش f1 به f2 هیچ مزیتی وجود ندارد . زمان رفت و برگشت فرکانس تکرار شده است و داده ها میانگین هستند . از آن جایی که بسیاری اطلاعات جمع آوری شده اند ، عدم خلوص (مرکب بودن اصوات ) در مقدار کاهش خواهد یافت و معلوم می شود که داده ی DPOAE در بالای سطح نویز ثابت باقی می ماند . به طور معمول پروتکل ها برای آزمون بالینی DPOAEها استفاده می شوند (شکل 8 – 13 ) . یک محدوده ی وسیع از فرکانس های تحریکی به راحتی به راحتی DPOAEها تولید می کنند ، اگرچه که آن ها برای اندازه گیری قابل اطمینان زیر 1000 Hz (به دلیل سر و صدا ) بسیار مشکل هستند . برخلاف TEOAEها ، اندازه گیری DPOAE بستگی به تاخیر زمان  DPOAE برای تعیینش ندارد بنابراین تکنولوژی در فرکانس های بالاتر موثر است . با این حال ، سطوح بالاتر تحریک مورد نیاز برای نگه داشتن ضبط کوتاه زمان ها است زیرا هر باند فرکانس باید به صورت جداگانه اندازه گیری شود . این به این معنی است که DPOAEها که حساسیت کمتری به اختلالات جزئی دارند ، منجر به افت شنوایی 19 تا      20 db splمی شوند. DPOAEها به شما توانایی تشخیص (ارزیابی) فرکانس های بالا می دهد ولی compromise (تراکم) روی حساسیت برای به دست آوردن سرعت است . ترکیب TEOAE که توسط DPOAE پیروی می شود دیدگاه جامعی از وضعیت حلزون فراهم می کند که به تنهایی توسط تکنولوژی حاصل نمی شود (حساسیت بالا ، سرعت و کارآیی فرکانس بالا ) .

آیا گسیل های صوتی گوش ممکن است ؟ 

OAEها نه تنها در تجزیه و تحلیل درستی از گوش فرد ارزشمند هستند ، هم چنین می توانند برای ارزیابی فعل و انفعالات بین دو گوش برای مهار (سرکوب) OAE پس از ارائه محرک اضافی به هر دو گوش یا گوش همان سمت یا گوش سمت مقابل مورد استفاده قرار گیرد . تعدادی از مطالعات انجام شده بر روی انسان در واقع نحوه ی مهار SOAEها ، TEOAEها و DPOAEها را که توسط محرک های صدا طرف مقابل صوت می گیرد شرح می دهد . اثرات مهاری وابران در انسان ها هم منطبق با مهار گسیل های حلزونی و هم فعالیت عصب هشتم در حیوانات است . حرکات مکانیکی سلول های مویی خارجی کنترل شده هستند ، اگرچه که مسیرهای وابران شنوایی از طریق سیستم زیتونی حلزونی است . از آن جایی که الیاف وابران داخلی زیتونی ترجیحا بر روی سلول های مویی خارجی ختم می شوند ، غالبا به این صورت است که ویژگی های پویای سلول های مویی خارجی حداقل توسط سیستم وابران داخلی نزولی تنظیم شده هستند. ( فصل 12 را ببیند ) . مهار وابران TEOAEها در واقع با کاهش در دامنه انتشار و یا تغییر زمان و یا تغییر فاز مشخص می شوند . مطالعات صورت گرفته بر روی حیوانات نشان می دهد که تحریک مستقیم وابران های داخلی ( از طریق جریان های الکتریکی دو قطبی ) باعث کاهش 20 تا 66 درصد در DPOAEها (2f1 – f2) می شود . تزریق حلزون مستقیم استیل کولین (همراه با مهارکننده های استیل کولین eserine) اثرات تحریک مستقیم وابران داخلی را که توسط تولید کوچک ولی کاهش های قابل توجهی در 2f1 – f2  DPOAE تقلید می کند . مهار 4 تا 6 db صدای فعال سمت مقابل DPOAE نقض کننده (surgical) الیاف وابران داخلی است که با میانه های ساقه ی مغز تقاطع می کنند . چنین آزمایشاتی بر این نظریه دلالت دارند که سلول های مویی خارجی پویا، تولید کننده ، عوامل مکانیکی مسئول برای تولید غیر خطی هایی (مثل DPOAEs) در داخل حلزون هستند .

  • متخصص شنوایی سنجی
  • ۰
  • ۰

نمایندگی سمعک سونیک

اعوجاج گسیل های صوتی گوش را تولید می کند  

علاوه بر این با استفاده از محرک زمان کوتاه ، OAEهای قوی می توانند در پاسخ دو محرک به صورت هم زمان تولید شوند ( f1 , f2) . این DPOAEها ویژگی های غیر خطی دارند . آن ها متناسب با ورودی زیاد نمی شوند و آن ها با محصولات اعوجاج افزایش می یابند . در حلزون ، محصولات اعوجاج از مدوله سازی متقابل (سمعک) دو صوت خالص به وجود می آیند(شکل 6 – 13 ) . محصول حلزون سیگنال مربوط به نمایندگی سمعک سونیک آهنگ است که در استخراج محرک صوت خالص موجود نیست (شکل 3 – 13 را ببینید ) . طبق قرارداد ، تن فرکانس کمتر به عنوان  f1 اولیه شناخته شده و سطح متناظرش L1 است و تن فرکانس بالاتر f2 با یک سطح متناظر L2 است . بزرگترین DPOAEهای ثبت شده در همه پستانداران در f1 – f22 رخ می دهد ، اگر چه DPOAEها در فرکانس های دیگر از جمله مربعی ( f2 – f1 2 و f1 – 2f23 ) و محصولات اعوجاج درجه دوم (f2 – f1) حاضر هستند . شدت محصول متفاوت مربعی (2f1 – f2) به طور معمول به عنوان شاخص وضعیت حلزون استفاده می شود . سطوح DPOAE 2f1 – f2 به طور سیستمیک با پارامترهای تن های اولیه درخواستی به صورت هم زمان ( f1 , f2) اندازه گیری می شود که شامل فرکانس های مطلق ، تفکیک فرکانس (f2/f1) ، سطح مطلق مقدماتی (L2 , L1) و تفاوت سطح (L1 – L2) می باشد . به طور معمول ، سطح تن اختلافی مربعی به عنوان تابعی از یکی از فرکانس های اولیه در DP – gram رسم می شود ( شکل 8 – 13 را ببینید ). اگرچه TEOAEها در بعضی حیوانات مثل موش صحرایی وجود ندارندبا وجود این به نظر می رسد تمام حیوانات DPOAEها را تولید کنند . در انسان ها ، سطح DPOAE 2f1 – f2  وقتی که نسبت f2/f1  تقریبا 1.22 باشد یا هنگامی که در سطوح بالا L1 – L2 = 0 db به L1 – L2 = 30 db   یا در سطوح تحریکی کم افزایش یابد بیشترین است . سطوح DPOAE  2f1 – f2 و کانال گوش سالم ممکن است بزرگتر از 20 db spl باشد . با این حال ، DPOAEهای معمولی کوچکتر هستند (  db5 –15 db  )  و معمولا 60 تا db70   کمتر از سطوح تحریکی هستند . به میزان قابل توجهی ، DPOAE مطلق یا کاهش یافته ، کاهش شنوایی را که توسط گوش میانی یا عوامل پاتولوژیک حلزون ایجاد شده نشان می دهد . به طور معمول probe یا کاوشگر شامل یک میکروفون کوچک و دو بلندگوی کوچک برای اندازه گیری  DPOAEها است ( نگاه کنید به شکل 6 – 13 ) . probe یا کاوشگر به صورت محکم (سفت) به داخل کانال گوش چسبیده است . برعکس TEOAEها ، DPOAE ها در حضور تن های اولیه (اصوات اولیه ) اندازه گیری می شوند . مقدار (اندازه گیری )DP – gram معمول متشکل از یکسری اندازه گیری های DPOAE در 2f1 – f2 با منحنی فرکانس محرک بین 1 و 6 کیلو هرتز است (شکل 7 – 13) . توافق کلی وجود دارد که DPOAEها در صورتی که نسبت فرکانس های تحریکی اولیه 1 : 2/1 و 1 : 3/1 باشند ، به آسانی تشخیص داده می شوند

  • متخصص شنوایی سنجی
  • ۰
  • ۰

انواع سمعک نامرئی

این جفت الکترودهای همان سویی و دگرسویی، آرایش های موربی را شکل می دهند (در شکل 8-6 نشان داده شده بود) که دو ضلع یک مثلث را شبیه سازی می کنند، قاعدۀ این مثلث آرایش الکترودی افقی است. فرآیند تفاضل، دخالت الکترودها را که در آرایش مورب، مشارکت دارند، حذف می کند (ورتکس یا پیشانی) و الکترودهای همسو و ناهمسو را از هر آرایش به عنوان الکترود inverting و non inverting  نگاه می دارد. این فرآیند را می توان به صورت ؟؟ اینگونه نشان داد:

 (F2 + Ai ) – (F2 + Ac) = Ai - Ac

Ac , Ai = الکترودهای همان سویی و دگرسویی هستند.

شاهد اینکه تفاضل موج حاصل از آرایش الکترودی دگرسویی از همان سویی، معادل موج حاصل از آرایش الکترودی افقی است در شکل 11-6 نمایش داده شده است. به این ترتیب، امواج واقعی و اشتقاقی در افراد، سالم و در بیماران با پاتولوژی CNS (صدمه به سر) مشابه هم هستند. یک فرآیند تفاضلی دیگر، که این بار عبارت است از تفاضل امواج حاصل از آرایش افقی واقعی از امواج واقعی اشتقاقی، (یا برعکس)، یک خط صاف ایجاد می کند.

این امر، برابر بودن دو شکل موج را تایید می کند. کاربرد عملی این مشاهده این است که اختصاص یک کانال دستگاه AER به ثبت آرایش افقی، در صورتیکه سیستم ارزیابی AEP، توانایی تفاضل دیجیتالی امواج را داشته باشد و نیز آرایش های الکترودی همان سویی و دگرسویی مورد استفاده قرار گرفته باشند، ضرورتی نخواهد داشت.

 

کاربرد روش های چند الکترودی در ثبت ABR:

از کدام آرایش الکترودی می بایست استفاده کرد؟ اغلب آرایش مرسوم به صورت انحصاری مورد اعتماد است. شاید به این دلیل قابل درک که کلینیسین ها، نسبت به دور شدن از روش ثبت ABR که پاسخ های کافی را برای بسیاری از بیماران در اختیار می گذارد، مقاومت می کنند. این استدلال خوبی برای استفاده از آرایش الکترودی مرسوم است اگر ABR تنها با یک کانال ثبت شود. اجزاء اصلی معمولاً مشاهده می شوند، و امواج زودرس مهم از نظر کلینیکی (بخصوص موج I)، افزایش می یابند انواع سمعک و علت هم ارتباط فازی برعکس بین الکترودهای non inverting , inverting است. از آنجا که بسیاری از دستگاهها ظرفیت دو کاناله دارند، ثبت روتین و همزمان ABR با دو کانال امروزه از نظر کلینیکی امکان پذیر است و به نظر می رسد که ارزشمند نیز هست.

کدام دو کانال می بایست به صورت روتین در ثبت ABR به کار گرفته شوند؟ بعضی محققین می گویند که آرایش الکترودی مرسوم بعلاوۀ آرایش الکترودی ورتکس (پیشانی) به غیر جمجمه ای دیگران، بیان می کنند که یک کانال به ثبت ورتکس به غیر جمجمه ای و کانال دوم به آرایش افقی، اختصاص داده شود. یک پروتکل ثبت همان سویی در مقابل دگرسویی نیز برای تسهیل تعیین موج I توصیه شده است. یک مزیت اضافه شده برای این دو روش ثبت اخیر، احتمال اشتقاق یک شکل موج افقی، با تفاضل موج دگرسویی از همان سویی است.

 

  • متخصص شنوایی سنجی
  • ۰
  • ۰

آرایش الکترودی:

الکترود inverting در ثبت ABR برای محرک تک گوشی، معمولا روی ماستوئید یا لوبول همسو با گوش مورد تحریک قرار می گیرد.

مکان الکترود Inverting عامل مهمی در ارزیابی BI با ABR است و نمی توان آن را دلبخواهی انتخاب کرد. امواج اولیه (II و III) در ABR هایی که با الکترود inverting روی لوبول یا ماستوئید همسو قیمت سمعک ویدکس با تحریک قرار می گیرند، ممکن است خارج از فاز باشند.

موج I، با ارایش الکترودی Inverting که گوش دیگرسوی تحریک را درگیر می کند، مشاهده نمی شود، و دامنه موج V که با آرایش الکترودی دگرسویی ثبت می شود، دو سوم موجی است که با آرایش الکترودی همان سویی ثبت می شود. تفاوتهای زمان نهفتگی موج V، بین آرایش های الکترودی همان سویی و دگرسویی، ممکن است رخ دهند. از آنجا که ABR ثبت شده با تحریک دو گوشی شامل هر دو موج مربوط به آرایش های الکترودی مرسوم می باشد، با الکترود روی گوش همانسویی تحریک و امواج آرایش الکترودی دگرسویی (که بواقع برای گوش دیگر آرایش همان سویی محسوب می شود) یک افزایش دوگوشی در حدود 67 درصد در دامنه موج V، است. علاوه بر این محققین متفاوت به صورت مستقل مزیت دو گوشی در حد 60 تا 75 درصد گزارش کرده اند.

در مورد جایگذاری الکترود Inv در ABR توام با تحریک دو گوش، قانونی وجود ندارد. Ainslie و Boston (1980) گزارش کردند که پاسخ های تحریک شده دو گوشی، هنگامیکه با الکترودهای راست در مقابل الکترودهای چپ ثبت می شدند، مشابه بودند.

برخی  محققین، پیشنهاد کردند که الکترود غیرجمجمه ای noncephalic که اساسا خنثی است ودر تحریک یک گوشی و دوگوشی برابر است، ترجیح بیشتری نسبت به ماستوئید دارد. مکان هایی که برای این الکترود در مطالعات ABR مورد استفاده قرار گرفته اند عبارتند از: برجستگی حنجره ای، inion، پشت گردن.

این کار خیلی مورد تاکید و توصیه قرار گرفته است زیرا الکترود Inv را غیرفعال نگاه می دارد. و ضمنا آلودگی ناشی از PAM (عضله پشت گوشی) را در تشخیص BI کاهش می دهد. یک گزارش جدید، پیشنهاد می کند که توزیع دامنه موج BI براساس عملکرد امکان الکترود non Inverting تغییر میکند.

 

  • متخصص شنوایی سنجی
  • ۰
  • ۰

تجویز سمعک خوب

قطبیت (پلاریته):

گوش‌های نرمال: در دهة اول کاربرد و تحقیق در مورد ABR، توجه قابل ملاحظه‌ای بر ویژگی‌های دیگر تحریک شد و قطبیت بندرت به صورت ویژه در مقالات مطرح شد.

برخی محققین، در هر صورت، مقادیر زمان نهفتگی موج V کوتاهتری برای قطبیت انبساطی (Rave) نسبت به کلیک‌های فیلتر نشدة انقباضی را در اغلب افراد نرمال، برای برخی اجزای موج، گزارش کردند. اگرچه مقدار این تفاوت، اندک است، (معدلی در حدود 2/0 میلی‌ثانیه). دیگر محققین، در هر صورت، گزارش کردند که 15 تا 30 درصد افراد نرمال، ممکن است الگوی قطبیت متضادی را نشان دهند، یعنی، مقادیر کوتاهتر زمان نهفتگی را برای قطبیت انقباضی در مقابل انبساطی. نتایج مطالعات دیگر از توصیف تاثیر قطبیت ثابت و واضح بر زمان نهفتگی ABR، با زماندند، یا فته‌ای که با غلبة فعالیت حلزونی فرکانس بالا و پاسخ‌های عصبی در تولید ABR قابل توضیح بود.

هیچ اجماعی (توافقی) در این مورد که کدام جزء ABR بیشتر تحت تاثیر قطبیت است وجود ندارد. به این معنی که بعضی امواج نظیر موجهای I و V، ممکن است زمان‌های نهفتگی کوتاهتری برای کلیک‌های انبساطی داشته باشند در حالیکه موج دیگر نظیر III ممکن است زمان نهفتگی کوتاهتری برای کلیک انقباضی داشته باشد. شاید ثابت‌ترین یافتة مربوط به پلاریتی در ABR زمان نهفتگی کوتاهتر موج I (به طور معمول در حدود 0.07 میلی‌ثانیه) به ازای کلیک‌های انبساطی باشد، اما مزیت کلیک انقباضی هنوز در بعضی افراد وجود دارد. زمان نهفتگی نسبتاً کوتاهتر محرک کلیک برای پلاریتی انبساطی با تاثیرات مکانیکی قطبیت بر فیزیولوژی حلزونی سازگاری دارد. از مرور اصول مبنایی پلاریتة سیگنال در فصل 4، به خاطر بیاورید که فعالیت رشته‌های شنوایی اغلب ناشی از جابجایی رو به بالای غشای قاعده‌ای درپی تحریک با پلاریتة انبساطی است، و نه در اثر تحریک در طی فاز قطبیت انقباضی (که جابجایی رو به پایین غشای قاعده‌ای را ایجاد می‌کند.) رفتار مشابهی با پلاریته در دامنة موج I از ABR دیده می‌شود، لیکن  تجویز سمعک بسیار تغییر پذیر. سن فرد، و نرخ سیگنال نیز، بر تاثیرات پلاریتة موج I تاثیر می‌گذارند. تفاوت زمان نهفتگی بیشتری برای موج I برای کلیک‌های انبساطی در مقابل انقباضی در نوزادان نسبت به مقادیر بزرگسالان گزارش شده است. (0.13 ms) با نرخ‌های سریع کلیک، (مثلا 80 تا در ثانیه) حتی زمان نهفتگی طولانی‌تر برای موج I (به مقدار 0.25 میلی‌ثانیه) برای پلاریتة انقباضی در مقابل انبساطی بدست می‌آید.

(1983) Stockard مثالی از تفاوتهای بارز موج I برای کلیک‌های انبساطی و انقباضی در یک نوزاد 9 ماهه ارائه کرد. از آنجا که موج I با 180 درجه اختلاف فاز بین دو گونه پلاریته ثبت شده بود، اضافه کردن دو موج به هم در پلاریتة متناوب، پاسخ موج I را از بین می‌برد.

البته، وجود موج I در مقابل قعالیت CM همواره باید هنگامیکه پلاریتة اجزاء ABR کاملاً خارج از فاز است برای سیگنال‌های کلیک‌ انبساطی و انقباضی تایید شود.

  • متخصص شنوایی سنجی
  • ۰
  • ۰

به صورت متوسط، در سطوح شدتی بالا، دامنة موج V، 0.05 میکروولت و دامنة موج I، از 0.25 تا 0.35 میکروولت است، و نسبت دامنة V:I 1.50 ایجاد می‌کند. در سطوح شدتی پایین سیگنال، زمان نهفتگی موج I در حدود 3.5 تا 4 میلی‌ثانیه است (در مقابل زمان نهفتگی موج V از 7.5 تا 8 میلی‌ثانیه) به نظر می‌رسد که فاصله زمان نهفتگی بین I تا V، معادل 4 میلی‌ثانیه‌ای در گسترة سطوح شدتی تحریک برای افراد طبیعی، ثابت نگه داشته می‌شود. در حالیکه گاهی اینطور هست اما همواره افزایش در زمان نهفتگی با کاهش در شدت ممکن است به دقت و به صورت موازی بین موج I و موج V دیده نشود. (یا به طور کلی در بین امواج)

یک تغییر زمان نهفتگی بیشتر (افزایش)، توام با کاهش شدت ممکن است در موج I نسبت به موج V در افراد نرمال بزرگسال اتفاق بیفتد که منجر به کوتاه شدن فاصلة بین I و V، در حدود 0.20 میلی‌ثانیه یا حتی بیشتر در سطوح شدتی پایین‌تر می‌شود.

فاصلة شدت – زمان نهفتگی بین امواج که یک یافتة پر اهمیت است، ممکن است متاثر از عوامل فردی نظیر سن (در کودکان)، عوامل مربوط به تحریک (غیر از شدت)، شکل ادیوگرام و البته اختلالات ورای حلزونی و ساقة مغز باشد.

دامنة ABR حتی برای موج V در سطوح خیلی بالای شدتی، بندرت از 1.0 میکروولت فراتر می‌رود. توام با کاهش سطح شدت، دامنة همة امواج، به صورت پیوسته‌ای کاهش می‌یابد. این منحنی همانند «زمان نهفتگی» معمولاً خطی نیست، اگرچه برخی محققین یک رابطه خطی را گزارش کرده‌اند. علاوه بر این، تغییرات دامنة وابستة به شدت، مشخصاً از تغییرات «زمان نهفتگی» در افراد در همة رده‌های سنی، تغییر پذیری بیشتری دارند.

تعاملات شناخته شده‌ای بین شدت محرک، نرخ تکرار، دیرش، و فرکانس، وجود دارند. سمعک زیمنس آلمان نکات پیش گفته، اغلب به تاثیر شدت بر زمان نهفتگی و دامنة سیگنال‌های کلیک در ABR پرداخته‌اند. Gorga و همکارانش (1988)، عملکردهای شدت – زمان نهفتگی را برای محرکهای تن‌برست از فرکانس 250 هرتز تا 8000 هرتز توصیف کردند (Cosine2 gating functions) داده‌ها متعلق به 20 فرد با شنوایی نرمال بود. زمان نهفتگی برای فرکانسهای بالاکوتاه‌تر بود. همچنین بوضوح، با افزایش شدت تحریک، زمان نهفتگی در همة فرکانسها کاهش می‌یافت. تغییر پذیری بین فردی برای فرکانسهای پایین‌تر بیشتر از فرکانسهای بالاتر بود. به نظر می‌رسید که شیب شدت – زمان نهفتگی برای فرکانسهای پائین‌تر، تندتر بود. بنابراین، کاهش در زمان نهفتگی در ازای شدت، برای فرکانسهای پایین بیشتر از فرکانس‌های بالا بود.

Gorga و همکارانش، (1988) پیشنهاد کردند که این همگرایی در عملکرد در بین فرکانسهای مورد آزمون در بالاترین سطوح شدتی برای محرکهایی با فرکانس کم، مربوط به گسترش فعالیت به سوی مناطق فرکانس بالا است.

  • متخصص شنوایی سنجی
  • ۰
  • ۰

انواع سمعک دیجیتال

در عوض، تعداد کمتری از رشته‌های آوران، در یک امتداد پراکنده از غشای قاعده‌ای به صورت متوالی پاسخ می‌دهند. در افراد مبتلا به اختلال حساسیت شنوایی در فرکانسهای بالا، ممکن است، تولید ABR لزوماً از این الگو، تبعیت نکند.

علاوه بر این، احتمال دارد که بخش‌های دخیل در حلزون برای پاسخ ABR به ازای اجزای متفاوت، مثل نوع موج (مثلاً موج I در مقابل موج V) یا شدت تحریک، تفاوت داشته باشند.

مثلاً به نظر می‌رسد که موج I، فعالیت مناطق قاعده‌ای‌تر را منعکس می‌کند سمعک دیجیتال  در صورتیکه، موج V، ممکن است فعالیت مناطق راسی‌تر را نشان دهد.

همچنین در سطوح تحریکی بالا، گسترش فعالیت به سمت راس، دیده می‌شود، در صورتیکه در سطوح شدتی پایین‌تر، فعالیت بیشتر محدود به مناطق قاعده‌ای است. این نکات در تفسیر کلینیکی دقیق یافته‌های ABR، اهمیت دارند.

وقتی که از محرک، در ارزیابی کلینیکی ABR سخن می‌رود، دو اصل عمدی را می‌بایست – به خاطر سپرد:

اول: ویژگی فرکانسی Frequency Specifity محرک رابطة معکوس با دیرش محرک (duration) دارد. (منظور از ویژگی فرکانسی (F.S) تمرکز انرژی در یک محدودة فرکانسی معین است). با محرک خیلی کوتاه، انرژی در طول فرکانسهای بیشتری توزیع می‌شود، در صورتیکه محرک با دیرش طولانی‌تر، (شامل خیز/ افت و پلاتو) طیف محدودی دارد.

دوم: معمولاً ارتباط مستقیم بین دیرش پاسخ و دیرش محرک وجود دارد، به این معنی که، پاسخهای کندتر، (با زمان نهفتگی بیشتر) با محرکهای کندتر (با شروع طولانیتر و دیرش بیشتر) بهتر برانگیخته می‌شوند در حالیکه، پاسخهای سریعتر ( با زمان نهفتگی کوتاه‌تر) به محرکهای سریعتر (شروع کوتاه‌تر و دیرش کمتر) نیاز دارند.

اگرچه موثرترین محرک برای برانگیختن ABR، کلیک است، اما فقدان ویژگی فرکانسی درآن یک کاستی در ارزیابی الکتروفیزیولوژیک عملکرد شنیداری در نوزادان و کودکان و بویژه جهت برآورد حساسیت شنوایی در مناطق فرکانسی مختلف می‌باشد. اخیراً استفاده از سیگنال‌های تن‌برست به عنوان تکنیک برتر در تخمین فرکانسی عملکرد شنوایی معرفی شده است. نیاز به یک روش الکتروفیزیولوژیک، برای برآورد حساسیت شنوایی به صورت قابل توجهی با شروع برنامه جهانی غربالگری شنوایی نوزادان (UNHS) بیشتر شده است. نوزادان در بدو تولد اگر از مرحلة غربالگری گذر نکنند، می‌بایست بزودی طی چند ماه اول پس از تولد مورد پیگیری قرار گیرند. اگر شکست در غربالگری تایید شود، ادیومتری تشخیص ضرورت دارد. یک جزء حیاتی این فرآیند تشخیص برآورد حساسیت شنوایی در فرکانسهای مختلف در گسترة 500 تا 4000 هرتز است. در نوزادان، حساسیت شنوایی در این منطقه فرکانسی برای درک گفتار و برای یادگیری زبان و گفتار، بسیار مهم است. از نظر زمانی، برآورد دقیق و وابسته به فرکانس حساسیت شنوایی در دو تا 4 ماه پس از تولد، یک پیش نیاز اساسی برای درمان ادیولوژیک مطلوب این نوزادان مبتلا به اختلال شنوایی محسوب می‌شود. داشتن اطلاعات دقیق از حساسیت شنوایی برای فیتینگ موفق سمعک، حیاتی است. با توجه به اهمیت ارزیابی وابسته به فرکانس الکتروفیزیولوژیک در برآورد حساسیت شنوایی نوزادان و کودکان، فصل جداگانه‌ای از این کتاب به این مبحث اختصاص یافته است.

  • متخصص شنوایی سنجی
  • ۰
  • ۰

سمعک اتیکن و قیمت آن

روش عمومی دیگر در آنالیز الکتروکاکلئوگرافی ارزیابی برای میلی ثانیه پهنای هر دو جزء SP و AP می باشد به عبارت دیگر در ارزیابی مجموعه طولانی شدن دیرش این مجموعه موج در بیش از دو سوم بیماران مبتلا به مینیر دیده شده است. مثلا Podoshin و همکاران دیرش (Diuration) جزء AP را به صورت تفاوت زمان نهفتگی بین شانه های موج، محاسبه کردند. این محققین معدل زمان 96/0 msec را در افراد طبیعی، 1.16 msec را در گوش سالم 24 بیمار مبتلا به بیماری مینیر یکطرفه سمعک اتیکن و 1.33 msec در گوش آسیب دیده گزارش کردند. تفاوت دیرش دریافته های الکتروکاکلئوگرافی بین گوشهای نرمال و گوش های مبتلا به بیماری مینیر، معنادار بود اما بین دو گوش بیمارانی که درگیری بارز یکطرفه داشتند، اینگونه نبود. در مجموع در 58 درصد بیمارانی که بیماری مینیر داشتند، یافته های دیرش غیرطبیعی در الکتروکاکلئوگرافی گزارش شد. با وجود این تغییرپذیری در این عامل که یک محدودیت جدی کلینیکی به شمار می رود، و به این ترتیب پهنای الکتروکاکلئوگرافی EcochG Width کاربرد کلینیکی گسترده نیافته است.

سومین روش آنالیز که در بیماری مینیر گزارش شده است مقایسه زمان نهفتگی جزء AP با استفاده از دو پلاریته انبساطی و انقباضی است.

در گوش های طبیعی جزء AP (و موج ABR I) زمان نهفتگی کوتاهتری برای محرک انبساطی در مقابل محرک انقباضی دارد. بعضی محققین گزارش کرده اند که این تفاوت در مقادیر زمان نهفتگی AP که ناشی از عملکرد پلاریته سیگنال است، ممکن است در بیماران مبتلا به مینیر، بزرگتر از حد طبیعی باشد. همچنین پیشنهادهایی هست مبنی بر این که این تفاوت زمان نهفتگی مربوط به پلاریته های مختلف می تواند، سبب افتراق بیماری مینیر از دیگر اختلالات حلزونی شود.

عوامل مربوط به پاسخ دیگری نیز، در بیماری مینیر مورد آنالیز قرار گرفته اند، که اغلب نتایج ناسازگاری ارائه داده اند. Eggermont, odenthal (1976) به چهار یافته ویژه استناد کردند که علاوه بر افزایش نسبی دامنه SP می تواند موردتوجه قرار بگیرد. این یافته ها شامل عملکردهای دامنه – شدت شیبدار (منحنی های ورودی – خروجی، مقادیر نسبتا طولانی تر زمان نهفتگی پاسخ در نزدیکی آستانه، و عملکردهای شدت – زمان نهفتگی نرمال می شوند.

Brackmann و Selrers (1976) دریافتند که مرفولوژی امواج الکتروکاکلئوگرافی می تواند در تشخیص بیماری مینیر مفید باشد.

این محققین برخلاف Odenthal و Eggermont (1976) زمان نهفتگی کوتاهتر را در نزدیکی آستانه (در بیماران مینیری) گزراش کردند.

در هر صورت دو سوم بیماران مینیری آنها مرفولوژی غیرطبیعی در امواج نشان دادند قله های متعدد یا خیلی عریض از جمله مشخصات این مرفولوژی بود. مشکل این مشاهده دشوار بودن کمی سازی این ناهنجاریها بود.

 

پلاریته SP در بیماری مینیر:

معمولا SP را به عنوان یک برجستگی (قوز) روی شیب بالارونده AP توصیف نموده اند (شکل 11-4). قطبیت یا جهت این انحراف همانند AP است.

با آرایش الکترودی که از یک الکترود Noninverting نسبتا نزدیک به حلزون (مثلا پرومونتواری) و الکترود inverting نسبتا دور (مثلا لوبول دگرسویی) تشکیل شده باشد SP و AP قطبیت منفی نشان می دهند. با آرایش الکترودی معمولی ABR (الکترود noninverting روی پیشانی یا ورتکس و الکترود inverting روی لوبول در کانال گوش یا حتی روی پرومونتواری این پتانسیل ها با ولتاژ مثبت می شوند.

  • متخصص شنوایی سنجی
  • ۰
  • ۰

همراهی OAE نرمال و فعالیت CM در کودکان مبتلا به اختلال شنوایی حسی عصبی (که توسط AP و یا ABR تایید شده) رایج‌تر از آنی است که گمان می رود. خواننده می بایست به یافته های الکتروکاکلئوگرافی در نوزادان و کودکان توجه کند، بخصوص آنهایی که با روش های با کیفیت بالایی نظیر TT یا سایر روش های که در میدان نزدیک ارزیابی می کنند، انجام شده اند.

Red و Gibson (2003) ، الکتروکاکلئوگرافی و ABR را با استفاده از روش های دریچه گرد و در سری متوالی 464 کودک از 2 تا 82 ماه که 342 نفر از آنها کاهش شنوایی دو طرفه مادرزادی داشتند، قیمت سمعک یونیترون گزارش کرده است. OAE نیز از برخی از این کودکان ثبت گردیده است. محققین گزارش کردند که 40 درصداز این کودکان در بخش مراقبتهای ویژه شواهدی از فعالیت طبیعی سلول های مویی خارجی و  اختلال عملکرد سلول های مویی داخلی نشان دادند. به نظر رسید که سلولهای مویی داخلی بیشتر از آنچه که قبلا تصور می شد، در معرض آسیب های متعاقب هیپوکسی هستند. ناهنجاریهای سلولهای مویی ناشی از هیپوکسی بعلاوه عوامل ژنتیکی به نظر از عوامل مهم در گروه نوزادان در معرض خطر آمد.

روش آزمونی که از ترکیب OAE الکتروکاکلئوگرافی و ABR استفاده کند، درافتراق اختلال سلول های مویی داخلی از سلول های مویی خارجی و نیز ضایعات حسی از عصبی، موثر است. اعتماد تنها به OAE در بخش مراقبتهای ویژه منجر به درصد بالا و غیرقابل قبولی از یافته های منفی کاذب خواهد گردید (یافته های طبیعی در کودکان با اختلال سلول مویی داخلی یا اختلال عصبی)

آیا همیشه بین یافته های CM و OAE توافق هست؟ واضح است که OAE انرژی آکوستیکی موجود درکانال گوش خارجی که متعاقب جنبش سلول هایی مویی خارجی به سمت گوش خارجی بازگردانیده شده است را نشان می دهد، در حالیکه جزء CM، فعالیتی الکتریکی است که پتانسیل گیرنده برخاسته از بخش راسی سلول های مویی خارجی، مولد آن است.

اگر چه سلول های مویی داخلی، حداقل در برخی گونه های حیوانات، در ایجاد CM نقش ایفا می کند لیکن دخالت آن بسیار اندک است. دوپارگی یافته های OAE و CM در متون گزارش شده است. به صورتی که CM در بیمارانی که دیگر OAE بارزی ندارند، باقی مانده است.

به عبارت دیگر به نظر می رسد که فرآیند پاتولوژیک بر مکانیسم مسئول تولید پتانسیل گیرنده (قدم اول در مجموعه حوادثی که به جنبش سلول های مویی منجر می شود) و جنبش واقعی سلول های مویی خارجی دو گونه تاثیر متفاوت می گذارد.

معمولا OAE با حداقل آسیب به سلول های مویی خارجی یا آسیب نسبی گوش میانی از بین می رود، در صورتیکه CM با وجود کاهش شنوایی خفیف  تا متوسط و با سطوح شدتی بالای تحریک و حتی درحضور ناهنجاریهای گوش میانی قابل ثبت است.

  • متخصص شنوایی سنجی