برترین وبلاگ ها

معرفی برترین وبلاگ ها

برترین وبلاگ ها

معرفی برترین وبلاگ ها

بررسی انواع کم شنوایی از جمله وزوزگوش و استفاده از سمعک را در این مقاله به طور مفصل توضیح می دهیم

۶۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انواع سمعک» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

نمایندگی سمعک سونیک

اعوجاج گسیل های صوتی گوش را تولید می کند  

علاوه بر این با استفاده از محرک زمان کوتاه ، OAEهای قوی می توانند در پاسخ دو محرک به صورت هم زمان تولید شوند ( f1 , f2) . این DPOAEها ویژگی های غیر خطی دارند . آن ها متناسب با ورودی زیاد نمی شوند و آن ها با محصولات اعوجاج افزایش می یابند . در حلزون ، محصولات اعوجاج از مدوله سازی متقابل (سمعک) دو صوت خالص به وجود می آیند(شکل 6 – 13 ) . محصول حلزون سیگنال مربوط به نمایندگی سمعک سونیک آهنگ است که در استخراج محرک صوت خالص موجود نیست (شکل 3 – 13 را ببینید ) . طبق قرارداد ، تن فرکانس کمتر به عنوان  f1 اولیه شناخته شده و سطح متناظرش L1 است و تن فرکانس بالاتر f2 با یک سطح متناظر L2 است . بزرگترین DPOAEهای ثبت شده در همه پستانداران در f1 – f22 رخ می دهد ، اگر چه DPOAEها در فرکانس های دیگر از جمله مربعی ( f2 – f1 2 و f1 – 2f23 ) و محصولات اعوجاج درجه دوم (f2 – f1) حاضر هستند . شدت محصول متفاوت مربعی (2f1 – f2) به طور معمول به عنوان شاخص وضعیت حلزون استفاده می شود . سطوح DPOAE 2f1 – f2 به طور سیستمیک با پارامترهای تن های اولیه درخواستی به صورت هم زمان ( f1 , f2) اندازه گیری می شود که شامل فرکانس های مطلق ، تفکیک فرکانس (f2/f1) ، سطح مطلق مقدماتی (L2 , L1) و تفاوت سطح (L1 – L2) می باشد . به طور معمول ، سطح تن اختلافی مربعی به عنوان تابعی از یکی از فرکانس های اولیه در DP – gram رسم می شود ( شکل 8 – 13 را ببینید ). اگرچه TEOAEها در بعضی حیوانات مثل موش صحرایی وجود ندارندبا وجود این به نظر می رسد تمام حیوانات DPOAEها را تولید کنند . در انسان ها ، سطح DPOAE 2f1 – f2  وقتی که نسبت f2/f1  تقریبا 1.22 باشد یا هنگامی که در سطوح بالا L1 – L2 = 0 db به L1 – L2 = 30 db   یا در سطوح تحریکی کم افزایش یابد بیشترین است . سطوح DPOAE  2f1 – f2 و کانال گوش سالم ممکن است بزرگتر از 20 db spl باشد . با این حال ، DPOAEهای معمولی کوچکتر هستند (  db5 –15 db  )  و معمولا 60 تا db70   کمتر از سطوح تحریکی هستند . به میزان قابل توجهی ، DPOAE مطلق یا کاهش یافته ، کاهش شنوایی را که توسط گوش میانی یا عوامل پاتولوژیک حلزون ایجاد شده نشان می دهد . به طور معمول probe یا کاوشگر شامل یک میکروفون کوچک و دو بلندگوی کوچک برای اندازه گیری  DPOAEها است ( نگاه کنید به شکل 6 – 13 ) . probe یا کاوشگر به صورت محکم (سفت) به داخل کانال گوش چسبیده است . برعکس TEOAEها ، DPOAE ها در حضور تن های اولیه (اصوات اولیه ) اندازه گیری می شوند . مقدار (اندازه گیری )DP – gram معمول متشکل از یکسری اندازه گیری های DPOAE در 2f1 – f2 با منحنی فرکانس محرک بین 1 و 6 کیلو هرتز است (شکل 7 – 13) . توافق کلی وجود دارد که DPOAEها در صورتی که نسبت فرکانس های تحریکی اولیه 1 : 2/1 و 1 : 3/1 باشند ، به آسانی تشخیص داده می شوند

  • متخصص شنوایی سنجی
  • ۰
  • ۰

آرایش الکترودی:

الکترود inverting در ثبت ABR برای محرک تک گوشی، معمولا روی ماستوئید یا لوبول همسو با گوش مورد تحریک قرار می گیرد.

مکان الکترود Inverting عامل مهمی در ارزیابی BI با ABR است و نمی توان آن را دلبخواهی انتخاب کرد. امواج اولیه (II و III) در ABR هایی که با الکترود inverting روی لوبول یا ماستوئید همسو قیمت سمعک ویدکس با تحریک قرار می گیرند، ممکن است خارج از فاز باشند.

موج I، با ارایش الکترودی Inverting که گوش دیگرسوی تحریک را درگیر می کند، مشاهده نمی شود، و دامنه موج V که با آرایش الکترودی دگرسویی ثبت می شود، دو سوم موجی است که با آرایش الکترودی همان سویی ثبت می شود. تفاوتهای زمان نهفتگی موج V، بین آرایش های الکترودی همان سویی و دگرسویی، ممکن است رخ دهند. از آنجا که ABR ثبت شده با تحریک دو گوشی شامل هر دو موج مربوط به آرایش های الکترودی مرسوم می باشد، با الکترود روی گوش همانسویی تحریک و امواج آرایش الکترودی دگرسویی (که بواقع برای گوش دیگر آرایش همان سویی محسوب می شود) یک افزایش دوگوشی در حدود 67 درصد در دامنه موج V، است. علاوه بر این محققین متفاوت به صورت مستقل مزیت دو گوشی در حد 60 تا 75 درصد گزارش کرده اند.

در مورد جایگذاری الکترود Inv در ABR توام با تحریک دو گوش، قانونی وجود ندارد. Ainslie و Boston (1980) گزارش کردند که پاسخ های تحریک شده دو گوشی، هنگامیکه با الکترودهای راست در مقابل الکترودهای چپ ثبت می شدند، مشابه بودند.

برخی  محققین، پیشنهاد کردند که الکترود غیرجمجمه ای noncephalic که اساسا خنثی است ودر تحریک یک گوشی و دوگوشی برابر است، ترجیح بیشتری نسبت به ماستوئید دارد. مکان هایی که برای این الکترود در مطالعات ABR مورد استفاده قرار گرفته اند عبارتند از: برجستگی حنجره ای، inion، پشت گردن.

این کار خیلی مورد تاکید و توصیه قرار گرفته است زیرا الکترود Inv را غیرفعال نگاه می دارد. و ضمنا آلودگی ناشی از PAM (عضله پشت گوشی) را در تشخیص BI کاهش می دهد. یک گزارش جدید، پیشنهاد می کند که توزیع دامنه موج BI براساس عملکرد امکان الکترود non Inverting تغییر میکند.

 

  • متخصص شنوایی سنجی
  • ۰
  • ۰

تجویز سمعک خوب

قطبیت (پلاریته):

گوش‌های نرمال: در دهة اول کاربرد و تحقیق در مورد ABR، توجه قابل ملاحظه‌ای بر ویژگی‌های دیگر تحریک شد و قطبیت بندرت به صورت ویژه در مقالات مطرح شد.

برخی محققین، در هر صورت، مقادیر زمان نهفتگی موج V کوتاهتری برای قطبیت انبساطی (Rave) نسبت به کلیک‌های فیلتر نشدة انقباضی را در اغلب افراد نرمال، برای برخی اجزای موج، گزارش کردند. اگرچه مقدار این تفاوت، اندک است، (معدلی در حدود 2/0 میلی‌ثانیه). دیگر محققین، در هر صورت، گزارش کردند که 15 تا 30 درصد افراد نرمال، ممکن است الگوی قطبیت متضادی را نشان دهند، یعنی، مقادیر کوتاهتر زمان نهفتگی را برای قطبیت انقباضی در مقابل انبساطی. نتایج مطالعات دیگر از توصیف تاثیر قطبیت ثابت و واضح بر زمان نهفتگی ABR، با زماندند، یا فته‌ای که با غلبة فعالیت حلزونی فرکانس بالا و پاسخ‌های عصبی در تولید ABR قابل توضیح بود.

هیچ اجماعی (توافقی) در این مورد که کدام جزء ABR بیشتر تحت تاثیر قطبیت است وجود ندارد. به این معنی که بعضی امواج نظیر موجهای I و V، ممکن است زمان‌های نهفتگی کوتاهتری برای کلیک‌های انبساطی داشته باشند در حالیکه موج دیگر نظیر III ممکن است زمان نهفتگی کوتاهتری برای کلیک انقباضی داشته باشد. شاید ثابت‌ترین یافتة مربوط به پلاریتی در ABR زمان نهفتگی کوتاهتر موج I (به طور معمول در حدود 0.07 میلی‌ثانیه) به ازای کلیک‌های انبساطی باشد، اما مزیت کلیک انقباضی هنوز در بعضی افراد وجود دارد. زمان نهفتگی نسبتاً کوتاهتر محرک کلیک برای پلاریتی انبساطی با تاثیرات مکانیکی قطبیت بر فیزیولوژی حلزونی سازگاری دارد. از مرور اصول مبنایی پلاریتة سیگنال در فصل 4، به خاطر بیاورید که فعالیت رشته‌های شنوایی اغلب ناشی از جابجایی رو به بالای غشای قاعده‌ای درپی تحریک با پلاریتة انبساطی است، و نه در اثر تحریک در طی فاز قطبیت انقباضی (که جابجایی رو به پایین غشای قاعده‌ای را ایجاد می‌کند.) رفتار مشابهی با پلاریته در دامنة موج I از ABR دیده می‌شود، لیکن  تجویز سمعک بسیار تغییر پذیر. سن فرد، و نرخ سیگنال نیز، بر تاثیرات پلاریتة موج I تاثیر می‌گذارند. تفاوت زمان نهفتگی بیشتری برای موج I برای کلیک‌های انبساطی در مقابل انقباضی در نوزادان نسبت به مقادیر بزرگسالان گزارش شده است. (0.13 ms) با نرخ‌های سریع کلیک، (مثلا 80 تا در ثانیه) حتی زمان نهفتگی طولانی‌تر برای موج I (به مقدار 0.25 میلی‌ثانیه) برای پلاریتة انقباضی در مقابل انبساطی بدست می‌آید.

(1983) Stockard مثالی از تفاوتهای بارز موج I برای کلیک‌های انبساطی و انقباضی در یک نوزاد 9 ماهه ارائه کرد. از آنجا که موج I با 180 درجه اختلاف فاز بین دو گونه پلاریته ثبت شده بود، اضافه کردن دو موج به هم در پلاریتة متناوب، پاسخ موج I را از بین می‌برد.

البته، وجود موج I در مقابل قعالیت CM همواره باید هنگامیکه پلاریتة اجزاء ABR کاملاً خارج از فاز است برای سیگنال‌های کلیک‌ انبساطی و انقباضی تایید شود.

  • متخصص شنوایی سنجی
  • ۰
  • ۰

سمعک اتیکن و قیمت آن

روش عمومی دیگر در آنالیز الکتروکاکلئوگرافی ارزیابی برای میلی ثانیه پهنای هر دو جزء SP و AP می باشد به عبارت دیگر در ارزیابی مجموعه طولانی شدن دیرش این مجموعه موج در بیش از دو سوم بیماران مبتلا به مینیر دیده شده است. مثلا Podoshin و همکاران دیرش (Diuration) جزء AP را به صورت تفاوت زمان نهفتگی بین شانه های موج، محاسبه کردند. این محققین معدل زمان 96/0 msec را در افراد طبیعی، 1.16 msec را در گوش سالم 24 بیمار مبتلا به بیماری مینیر یکطرفه سمعک اتیکن و 1.33 msec در گوش آسیب دیده گزارش کردند. تفاوت دیرش دریافته های الکتروکاکلئوگرافی بین گوشهای نرمال و گوش های مبتلا به بیماری مینیر، معنادار بود اما بین دو گوش بیمارانی که درگیری بارز یکطرفه داشتند، اینگونه نبود. در مجموع در 58 درصد بیمارانی که بیماری مینیر داشتند، یافته های دیرش غیرطبیعی در الکتروکاکلئوگرافی گزارش شد. با وجود این تغییرپذیری در این عامل که یک محدودیت جدی کلینیکی به شمار می رود، و به این ترتیب پهنای الکتروکاکلئوگرافی EcochG Width کاربرد کلینیکی گسترده نیافته است.

سومین روش آنالیز که در بیماری مینیر گزارش شده است مقایسه زمان نهفتگی جزء AP با استفاده از دو پلاریته انبساطی و انقباضی است.

در گوش های طبیعی جزء AP (و موج ABR I) زمان نهفتگی کوتاهتری برای محرک انبساطی در مقابل محرک انقباضی دارد. بعضی محققین گزارش کرده اند که این تفاوت در مقادیر زمان نهفتگی AP که ناشی از عملکرد پلاریته سیگنال است، ممکن است در بیماران مبتلا به مینیر، بزرگتر از حد طبیعی باشد. همچنین پیشنهادهایی هست مبنی بر این که این تفاوت زمان نهفتگی مربوط به پلاریته های مختلف می تواند، سبب افتراق بیماری مینیر از دیگر اختلالات حلزونی شود.

عوامل مربوط به پاسخ دیگری نیز، در بیماری مینیر مورد آنالیز قرار گرفته اند، که اغلب نتایج ناسازگاری ارائه داده اند. Eggermont, odenthal (1976) به چهار یافته ویژه استناد کردند که علاوه بر افزایش نسبی دامنه SP می تواند موردتوجه قرار بگیرد. این یافته ها شامل عملکردهای دامنه – شدت شیبدار (منحنی های ورودی – خروجی، مقادیر نسبتا طولانی تر زمان نهفتگی پاسخ در نزدیکی آستانه، و عملکردهای شدت – زمان نهفتگی نرمال می شوند.

Brackmann و Selrers (1976) دریافتند که مرفولوژی امواج الکتروکاکلئوگرافی می تواند در تشخیص بیماری مینیر مفید باشد.

این محققین برخلاف Odenthal و Eggermont (1976) زمان نهفتگی کوتاهتر را در نزدیکی آستانه (در بیماران مینیری) گزراش کردند.

در هر صورت دو سوم بیماران مینیری آنها مرفولوژی غیرطبیعی در امواج نشان دادند قله های متعدد یا خیلی عریض از جمله مشخصات این مرفولوژی بود. مشکل این مشاهده دشوار بودن کمی سازی این ناهنجاریها بود.

 

پلاریته SP در بیماری مینیر:

معمولا SP را به عنوان یک برجستگی (قوز) روی شیب بالارونده AP توصیف نموده اند (شکل 11-4). قطبیت یا جهت این انحراف همانند AP است.

با آرایش الکترودی که از یک الکترود Noninverting نسبتا نزدیک به حلزون (مثلا پرومونتواری) و الکترود inverting نسبتا دور (مثلا لوبول دگرسویی) تشکیل شده باشد SP و AP قطبیت منفی نشان می دهند. با آرایش الکترودی معمولی ABR (الکترود noninverting روی پیشانی یا ورتکس و الکترود inverting روی لوبول در کانال گوش یا حتی روی پرومونتواری این پتانسیل ها با ولتاژ مثبت می شوند.

  • متخصص شنوایی سنجی
  • ۰
  • ۰

اکتساب زبان یک پروسه رشد طبیعی است که در تمام کودکان درطی مراحل مشابهی رشد می کند.
Nativist model of language:
این گروه بیان می کنند که رشد مغز ، استعداد اکتساب زبان در کودک را فراهم سمعک نامرئی می کند ولی در عین حال اکتساب زبان در انزوا اتفاق نمی افتد و کودک باید در معرض ورودی محیطی باشد تا زبانش رشد کند. در واقع ادعای این مدل این است که مغز در حال رشد، به نوزاد یک زمینه ذاتی برای اکتساب زبان را می دهد ولی اکتساب زبان در انزوا نمی تواند رخ دهد و کودک نیاز به ورودی خارجی نیز دارد.
 اغلب زبانشناسان به این نظریه معتقد هستند فقط تفاوت دیدگاهشا ن در این است که دقیقا کدام جنبه زبان و شناخت بیولوژیکال و کدام جنبه محیطی است.
اغلب زبانشناسان معتقدند که زبان تحت یک گرامر واحد رشد می کند که مسئول شباهت های مشاهده شده در زبان های دنیاست.
از نظر چامکسی کودکان یک LAD یا سیستم اکتساب زبان دارند. LAD یک ویژگی مغز کودک است که به کودک قابلیت ذاتی اکتساب زبان را می دهد. کودک در معرض زبان که قرار می گیرد از طریق سیستمی که به طور بیولوژیکی در وی قرار داده شده است و برای اکتساب زبان است(دستور زبان جهانی:UG و استراتژی های اکتساب) آن را پردازش کرده و بازده آن ایجاد یک گرامر و یک گنجینه واژگان است.

UG شکل کلی زبان انسان است و جزئی از آرایش ژنتیکی کودک می باشد که بر اساس آن همه زبان های انسانی سازماندهی مشابهی در اجزای گرامری، مورفولوژیکی و نحوی دارند.
سرعت و آسانی ای که کودک با آن زبان را یاد می گیرد بسیار به UG وابسته است که شامل فرم کلی زبان انسان است و بخشی از ژنتیک کودک است.
 در واقع در همه این اجزا، شامل یک سری اصولی است که در همه زبان های دنیا مشابه است و بعلاوه آن، یک سری پارامترهایی وجود دارد که در زبانهای مختلف دنیا میتواند متفاوت باشد. مثلا اینکه همه زبانها فاعل ، مغعول و فعل دارند ولی در زبان های مختلف ترتیب اینهاست که متفاوت است.
پس UG رشد زبان را به سه روش هدایت میکند.
1-    کودکان یک گرامری را که شامل اجزای واجی، صرفی و نحوی است در خود ایجاد می کنند.
2-    این اجزا شامل اصولی  یا قوانینی پا یه ایست است که در همه زبانها مشابه است.
3-    پارامترهای ویژه در UG، کودک را به آموختن ویژگی های خاص زبان هدف هدایت می کند.

  • متخصص شنوایی سنجی
  • ۰
  • ۰

. این اطلاعاتی است که بخشی از سیگنال آکوستیکی نیست- اطلاعات بافتی به شما کمک می کند آنچه که هم اتاقی شما گفته و یک سیگنال آکوستیکی واضح ندارد را درک کنید. در چنین موردی قیمت سمعک فوناک ، قسمتی از اطلاعات که پردازش شما را هدایت می کند توسط سیگنال حمل شده است. کلماتی که شما دریافته اید به خصوص اسم گربه تان. اما سایر اطلاعات و برای سیگنال نیز به شما کمک می کنند: معمولا شما کسی هستید که برای Fluffy غذا می خرید و هم اتاقی شما می داند که شما قصد رفتن به سوپرمارکت را دارید. همه این ها باعث می شوند شما کلمه  cat food را به عنوان گزینه ای در مورد آنچه هم اتاقی تان گفته است درک کنید. وقتی اطلاعات پایین-بالا برای مشخص کردن یک کلمه یا عبارت کافی نیستند اطلاعات بالا-پایین به شنونده اجازه می دهند از بین یک محدوده احتمالات انتخاب کند. به هرحال اگر اطلاعات پایین-بالا کافی باشند نیازی به اطلاعات بالا-پایین نخواهد بود. از فصل 3 به خاط دارید که افراد دچار آفازی بروکا گفتار محاوره ای را به خوبی درک می کنند اما درک ضعیفی از جملاتی دارند که نیاز به آنالیز جزئی تری دارند. پیشنهاد شده آن ها برای درک آنچه به آن ها گفته می شود از اطلاعات بافتی ( بالا-پایین) استفاده می کنند. مطالعه انجام شده توسط Pollack و Pickett (1964) شواهد اضافه تری برای اطلاعات بالا-پایین و پایین-بالا فراهم می کند. این محققین از افراد می خواستند به کلمات منفردی که از جملات تولید شده توسط آنان استخراج شده گوش دهند. وقتی کلمات به تنهایی ارائه می شدند افراد آن ها را به خوبی درک نمی کردند اما وقتی که همان کلمات درون یک جمله مرتبط ارائه می شدند افراد کلمات را بدون هیچ مشکلی درک می کردند. به طور واضح، کلمات به تنهایی اطلاعات ناکافی برای پردازش اطلاعات پایین-بالای موفق فراهم می کنند. بافت احاطه کننده میزان دقیقی اطلاعات بالا-پایین فراهم می کند. بعضی مطالعات بر این تمرکز دارند که چگونه جنبه های خاصی از بافت- در این مورد اطلاعات معنایی- بر درک گفتار اثر می گذارد و هنوز چگونگی پردازش بالا-پایین و پایین-بالا بر اساس هم سیگنال و هم بافت در دسترس را نشان می دهند. در مطالعه Garnes و Bond محققین مجموعه ای از تحریکات بر اساس پیوستگی مکان تولید که محدوده ای از [beit]  تا [deit] تا [geit] را دارد ایجاد کردند. ( به خاطر دارید که پیوستگی مکان تولید در همخوان های ایستا باعث تفاوت هایی در تغییر فورمنت می شود). برای هریک از [b]، [d] و [g] نسخه های کاملی از محرک وجود دارد اما نسخه های از محرک که دقیقا بین [b] و [d] و بین [d] و [g] هستند- سیگنال های "نامعین" – نیز وجود داشت، مانند محرک نقطه cross-over  در پیوستگی voT در شکل 5-6 ، که یک ابهام بین [ba] و [pa] بود.

  • متخصص شنوایی سنجی
  • ۰
  • ۰

منشا روان شناسی زبان امروزی
روان شناسی زبان امروزی یک حوزه میان رشته ای است که قیمت سمعک دو رشته زبان شناسی و روان شناسی درکی تجربی را با هم ترکیب می کند. مسلما این ترکیب فقط زمانی موفق خواهد بود که این دو زیرشاخه نگاه های مشابه و موافقی به زبان داشته باشند. زمانی که رشته روان شناسی زبان برای اولین بار تکامل یافت، این نگاه سازگار وجود داشت، درست مثل امروز. اما نکته جالب این است که در چند دهه اخیر این نگاه ها بسیار تغییر کرده است.
آغاز رشته روان شناسی زبان در سال 1951 در جلسه ای رخ داد، که در آن کمیته ای از زبان شناسان و روان شناسان شرکت داشتند. بعد ها در سال 1953 اساس اولین کتاب در زمینه روان شناسی زبان در سمیناری شکل گرفت. در آن زمان روان شناسان بر آنالیز بر پایه طبقه بندی زبان تمرکز داشتند، به این معنا که هدف اولیه آنها طبقه بندی جنبه های قابل مشاهده زبان بود. زمانی که زبان شناسان آن دوره، به زبان جدید بر می خوردند، واحد های واجی آن را استخراج می کردند، و سپس آنها را به مقوله های رده بالاتر طبقه بندی می کردند. این روش به خوبی با نگاه روان شناسان به زبان سازگار بود، آنها معتقد بودند گفتار به سادگی نوعی رفتار حرکتی نشان داده شده با مردم است. روانشناسی رفتار شناس آن روز ها به حیطه رفتار روان شناسی تاکید داشتند، به جای عملکرد های روحی و روانی. آنها معتقد بودند که همه رفتارها را می توان به صورت زنجیره های مرتبطی از رفتارهای کوچک تر توضیح داده شود. بنابراین، گفتار به عنوان واحد های رفتاری اصوات ترکیب و تبدیل شده به کلمات در نظر گرفته می شد، که سپس مرتبط با ساخت عبارات و غیره بود. یادگیری در این زنجیره با گرفتن پاداش برای جملات صحیح و عدم دریافت پاداش برای جملات نادرست شکل می گیرد. رفتارشناسان باور داشتند که این سیستم یادگیری، یا همان شرطی سازی، بین همه موجودات مشترک است و همه موجودات هر چیزی را به همین شیوه می آموزند. در دیدگاه آنها یادگیری شامل کسب رفتارهای روزمره و روتین بود، و همه رفتارهای روزمره با اصول یکسانی از یادگیری بدست می آمد. مسئله مشترکی که در اواسط قرن بیستم مرزی بین زبان شناسی و روانشناسی ایجاد کرد این نگاه بود که هر چیز جالبی درباره زبان مستقیما در سیگنال گفتاری فیزیکی قابل مشاهده است. این نگاه از زبان بعد ها اساسا معیوب شناخته شد و کاملا با نگاه ارائه شده به زبان در این کتاب مغایر است.
 

  • متخصص شنوایی سنجی
  • ۰
  • ۰

 Hearing instrument test: ارزیابی وسایل شنیداری

این دستگاه جزیی از سیستم فیتینگ ارزیابی گوش واقعی محسوب می شود و این سمعک اینترتون امکان را فراهم میکند که تمام ویژگی های تکنیکی سمعک را بررسی نماید. این آزمون می تواند به عنوان توالی آزمونهای اتوماتیک مطابق با استانداردهای بین المللی استفاده شود. این دستگاه با اتصال به کامپیوتر از طریق کابل USB میتواند به راحتی در محیط های مختلف استفاده نمود. ویژگی های  که در این سیستم قابل اندازه گیری است به شرح زیر می باشد : 
•    OSLP90 : منحنی حداکثر خروجی سمعک در ورودی dB90  در full on gain
•    Frequency Response : منحنی پاسخ فرکانسی سمعک در ورودی dB60  در  RTS 
•     Battery  Current: بررسی میزان جریان و مصرف باتری در حالت RTS
•    Induction: اندازه گیری میران القاء در سمعک اتیکن  های دارای تله کویل در RTS
•    Full on Gain : منحنی پاسخ فرکانسی سمعک در ورودی dB50  در full on gain
•    Equivalent Input Noise : اندازه گیری نویز داخلی سمعک در دو ورودی 50 و 0 دسی بل در حالت RTS
•    AGC Dynamic Characeristics  : بررسی غیرخطی بودن سمعک در RTS شامل :    
تنظیم خودکار بهره - زمان ورود به تراکم (Attack  Time) و زمان خروج از تراکم (Release Time)


•    Harmonic Distortion : اندازه گیری اعوجاج هارمونیک در RTS   در
    در فرکانس های 700 و 800  در ورودی 70 Db و 
    در فرکانس 1600 در ورودی کاربرد سمعک برای افراد کم شنوا 65  dB 

        

  • متخصص شنوایی سنجی
  • ۰
  • ۰

انواع سمعک اتیکن


Real Ear Measurements (REM) :  ارزیابی گوش واقعی
REMs verify the fitting objectively and scientifically""
همه افراد برای تنظیم مناسب و فیتینگ دقیق سیستم تقویت کننده باید مورد بررسی گوش واقعی قرار گیرند. ارزیابی گوش واقعی تنها روشی است که میتوان عملکرد واقعی سمعک و قالب بروی گوش فرد را انجام دهد. به صورت ویژه از ارزیابی گوش واقعی برای اهداف ذیل استفاده می شود : 
•    ارزیابی واقعی عملکرد سمعک بروی گوش فرد و نیز اثر قالب بروی گوش.
•    قابلیت  تنظیم  دقیق سمعک  به صورت های نمودارهای قابل مقایسه
•    وسیله ای مناسب برای مشاوره به بیمار و همراهان فرد
•    تایید کردن (verify) عملکرد سمعک برای فرد
•    سودمندی بیشتر برای بیمار از سمعک هوشمند زیمنس نظر زمانی و مالی
ارزیابی های گوش واقعی شامل موارد زیر می باشد: 
REUR :    Real ear unaided response(پاسخ های بدون سمعک گوش واقعی )     REOR :    Real ear occluded response             (پاسخ های انسدادی گوش واقعی )  REAR :    Real ear aided response                  (پاسخ های با سمعک گوش واقعی)  
REIG :     Real ear insertion gain        ( بهره تجویزی گوش واقعی )                       

Speech Mapping: نقشه گفتاری

روشی است مبتنی بر تکنیک میکروفون پروپ و استفاده از گفتار زنده،  استفاده از سمعک و عدم استفاده از آن و نیز تنظیم دقیق تقویت کننده را به صورت گراف های ساده و واضح برای بیمار و خانواده بیمار فراهم می آورد. در این روش با استفاده از سیگنال های واقعی و نیز گفتار زنده و موسیقی عملکرد سمعک را در شرایط مختلف و نیز امکانات سمعک نظیر سمعک اتیکن feedback cancellation and noise reduction  ارزیابی میکند.
سودمندی این روش شامل : 
•    فراهم آوردن فیتینگ بهتر 
•    مشاوره بهتر برای بیمار و خانواده بیمار
•    کاهش هزینه بیمار بخاطر کاهش مراجعات
•    کارکردن راحت با نرم افزار 
•     امکان مقایسه امکانات مختلف سمعک 
•    امکان تنظیم بهره و خروجی سمعک با تارگت متناسب با افت شنوایی

  • متخصص شنوایی سنجی
  • ۰
  • ۰

انواع سمعک زیمنس

در مقابل هنگامیکه که تن ها به درون استریم های جداگانه شنوایی سمعک زیمنس قرار می گیرند در یک استریم یک نظم شدتی بوجود خواهد آمد و چنین پروپ تن ، که از نظر شدتی از تن استاندارد متفاوت خواهد بود MMN را ایجاد خواهد کرد . یک MMN تنها زمانی از یک پروپ تن ایجاد خواهد شد که تن از نظر تفکیک درکی درون دو استریم قرار گیرد . با این حال MMN توسط پروپ تن تنها در انتهای قطار تنها ایجاد شده و در آغاز توالی صدا ایجاد نخواهد شد لذا این موضوع مشخص کننده این مطلب است که ERP های قبل توجهی نشان دهنده ارگانیشن درکی شنیداری به طور موازی برای ساختم تفکیک استریم شنوایی در طول زمان نیاز خواهد بود و نیاز مشخص می کند فاصله ها سکوت در بین توالی تن ها برای RESET کردن پروسه تفکیک استریم کافی خواهد بود . چنانچه اگر توجه را به سمت خارج از توالی تن ها معطوف کنیم نتیجه می گیریم که توجه سمعک اینترتون متمرکز برای آغاز تشکیل استریم شنیدری لازم نخواهد بود . 
نتیجه گیری 
تصویر کلی از این مطالعات مکانیسم عصبی تجمعی برای ارگانیشن درک شنیداری همزمان ، براساس توجه نشان داد که توجه شنیداری بعد از مکانیسم پیش توجهی یا PRIMITVE یا PRE-ATTENTION برای تفکیک استریم های شنیداری سهم بسزایی خواهد داشت. با این حال شاید این ایده ساده ای باشد و تشکیل و حفظ استریم شنیداری وابسته به تعامل پویا بین پردازش توجهی TOP – DOWN و هم پردازش قبل توجهی BOTTOM – UP باشد . تعدادی از سوالات مهم که افقی برای تحقیقات آینده را هم ایجاد خواهد کرد این سمعک فوناک است که کدامیک از زیرمجموعه های آنالیزصحنه شنیدای با سن و نیز در افرادی که دارای اختلال در توانایی های رشدی زبان هستند دچار نقصان می شود در واقع ، فهم بیشتر مکانیسم عصبی درگیر در پردازش ارگانیسم درکی شنیداری ممکن است درمان تکمیلی یا دیگر انواع مداخلات را برای بهبود نقایص دیگر در اختلالات رشدی زبان را ایجاد کند .

  • متخصص شنوایی سنجی